1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

متروپولیس در ایران خودمان!

۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

دویچه وله درباره برنامه‌‌ها و فیلم‌های برلیناله، که از ۱۱ تا ۲۱ فوریه در پایتخت آلمان برگزار می‌شود، مطالب متنوعی دارد؛ اما همکاران ما از گذران جشنواره و در حاشیه‌ی آن حرف‌هایی دارند که هر روز در این ستون می‌خوانید.

https://p.dw.com/p/Lzdv
فریتس لانگ، خالق متروپولیسعکس: dpa

گفته‌اند که فیلم متروپولیس اوج توانایی‌های هنری و قابلیت‌های فنی سینما در زمان خودش بوده، اما شکوه و قدرت فیلم تا امروز ما را مبهوت می‌کند. در تاریخ هنر ارج و اهمیت خیلی از آثار سال‌ها بعد شناخته شده است. در مورد فیلم متروپولیس با اطمینان می‌توان گفت که مردم از برقراری ارتباط با این اثر درماندند، زیرا فیلم از حال و هوای روزگار بسیار جلوتر رفته بود.

متروپولیس هم نزد عامه تماشاگران در گیشه و هم در میان روشنفکران در عرصۀ نقد و نظر شکست خورد. فیلم نزدیک نیم ساعت قیچی شد، تا با ذوق و سلیقه‌ی زمانه هم‌اندازه شود، اما باز هم فایده نکرد، و سرمایه‌ی عظیمی که برای فیلم هزینه شده بود، بر باد رفت. در همان زمان برخی از فیلم‌شناسان بزرگ (مانند رودلف آرنهایم) بر بیان و تکنیک مدرن فیلم فریتس لانگ انگشت گذاشتند، اما امروزه برای ما لحن "پست مدرن" متروپولیس تکان‌دهنده است.

Filmrestauratorin Anke Wilkening bei der Arbeit an Metropolis
خانم آنکه ویلکنینگ، یکی از کسانی که متروپولیس را ترمیم کردندعکس: DW

پیام متروپولیس بسیار بدبینانه است. از این نظر فیلم با روح زمان خود بیگانه است. در نیمه اول قرن بیستم که ایدئولوژی‌های راست و چپ بر اذهان مسلط بودند، متروپولیس با "سنگدلی" نسبت به دام‌‌های فریبناک ایدئولوژی هشدار می‌دهد.

فیلم متروپولیس نقدی جدی بر مدرنیته است. در دوره‌ای که همه از "پیروزی خردگرایی" سخن می‌گفتند، پوزیتویسم، آینده‌باوری، تکامل‌گرایی و بینش تاریخی بر ذهنیات سنگینی می‌‌نمود، متروپولیس نسبت به "آینده‌ی درخشان بشریت" ابراز نومیدی می‌کرد؛ بیهوده نبود که فیلم را چپ و راست اثری ارتجاعی ارزیابی کردند.

تازه در فلسفه‌ی مدرن بود که مطرح شد: "خردورزی ابزاری" نویدبخش هیچ پیشرفتی نیست؛ رشد فنی اگر در دست نظامی تمامت‌خواه بیفتد، جهنمی واقعی روی زمین برپا می‌شود. در نظام مجهز آینده، انسان به یک ذر‌ه‌ی بی‌هویت، یک داده‌ی فنی و حداکثر یک مهره تبدیل می‌شود تا در کنار میلیون‌ها مهره‌ی دیگر، ماشین "علم و ترقی" را به حرکت در آورد.

شکست متروپولیس، عقب‌گرد سینما

تولید فیلم متروپولیس نزدیک ۸۵ سال پیش در دوران جمهوری وایمار شروع شد. بهترین کارشناسان و طراحان و هنرمندان آلمان در ساخت این فیلم شرکت داشتند. فیلم در اولین نمایش شکست خورد. فیلم نه تنها قیچی خورد و مثله شد، بلکه برای بیش از ۸۰ سال به فراموشی سپرده شد.

در سال‌های اخیر، نام متروپولیس بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاد. این فیلم تنها اثر سینمایی است که از سوی بنیاد یونسکو، سازمان فرهنگی سازمان ملل، "بخشی از میراث بشری" خوانده شده. اکنون برلیناله با نمایش نسخه‌ای تازه و کامل شده از متروپولیس این فیلم را از فراموشی بیرون می‌کشد.

مروری بر یک خاطره

در رابطه با فیلم متروپولیس یاد خاطره‌ای افتادم. در نیمه‌ی دهه‌ی ۱۹۸۰ و به قول ایرج میرزای شاعر "در ایامی که صاف و ساده بودم"، گذارم افتاده بود به پاریس، دانشگاه سان سیه، که رشته‌ی سینما و تئاتر معتبری داشت. در دانشگاه با برنامه‌ای مرتب فیلم‌های کلاسیک سینما را نشان می‌دادند. یک روز استاد تاریخ سینما که آدمی سخت جدی، و در عین حال بسیار دلنشین بود، مژده داد که فردا فیلمی نشان می‌دهیم که شما بی‌تردید ندیده‌اید و حتما باید ببینید: متروپولیس!

Ausstellung Metropolis
صحنه‌ای از متروپولیسعکس: Deutsche Kinemathek

من تنها کسی بودم که گفتم این فیلم را دیده‌ام، و استاد دهانش باز ماند، چون می‌دانست من تازه از ایران آمده‌ام. گفتم من این فیلم را در تهران دیده‌ام، و او بیشتر تعجب کرد. اما حرف من راست بود.

ده دوازده سالی قبل از آن، پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ یک بار انستیتو گوته در تهران، در "خیابان وزرا"ی سابق، یک سری فیلم آلمانی نشان داد از دوران شکوفایی سینمای اکسپرسیونیستی.

در سالنی کوچک که حداکثر ۵۰ صندلی لق‌لقو در آن چیده بودند، در چند برنامه‌ی پیاپی فیلم‌های مهمی نشان دادند که ما بروبچه‌های "خوره‌ی فیلم" تنها اسمشان را شنیده بودیم: کابینۀ دکتر کالیگاری، گولم، اپرای سه پولی (به کارگردانی پابست بر پایه‌ی نمایشنامه‌ی معروف برتولت برشت؛ کیفیت صدای این فیلم افتضاح بود!) و چند فیلم از فریتس لانگ، مانند: ام (قاتل) و همین متروپولیس.

یادم هست که ما جوانان پرشروشور آن روز هم از این که متروپولیس این قدر سیاه و به اصطلاح "غیرانقلابی" بود، حسابی پکر شدیم. ما دوست داشتیم کارگران سرکش و مبارز نشان داده شوند، نه یک مشت برده‌ی مطیع! خلاصه از فیلم بدمان آمده بود، اما ریتم نیرومند و بیان تصویری فیلم زبان ما را بند آورده بود و جرأت نداشتیم چیزی بگوییم. هر نمای فیلم، بی‌اغراق یک تابلوی تکان‌دهنده بود که حتی روی پرده‌ی کوچک آن سالن محقر آدم را به اصطلاح "می‌گرفت".

اما فیلمی که تا امروز در تهران و پاریس و جاهای دیگر نشان داده‌اند، کپی ناقصی از فیلم بوده است. نسخه‌ی کامل فیلم متروپولیس را امشب می‌توان دید. اگر در برلین نیستید، امشب (۱۲ فوریه / ۲۳ بهمن) تلویزیون آرته (arte) را روشن کنید!

علی امینی

تحریریه: فرهاد پایار

(برای خواندن مطالب پیشین به لینک‌های زیر مراجعه کنید!)

پرش از قسمت در همین زمینه