فرش و فوتبال؛ سوز و نظم!
۱۳۸۵ تیر ۲, جمعه
تیم ملی بامداد روز شنبه، ۱۳ خرداد در حالی عازم فرانکفورت شد که بیش از پنج هزار نفر از دوستداران و هوادارانش در فرودگاه مهرآباد با شور و اشتیاق گردآمده بودند. در آن شب دادکان و نوآموز، رئیس و نایب رئیس فدراسیون با ماشین شخصی وارد محوطه و پیاده از میان مردم وارد سالن فرودگاه شدند تا فریادهای «دادکان دوستت داریم» را بشنوند و ضمن دادن وعدههای خوش بگویند «مردم واقعا عاشق تیم ملیشان هستند».
بازیکنان هم برای رهایی از ازدحام از طریق آسانسور و دور از دسترس مشتاقان به سالن ترانزیت فرودگاه راهنمایی شدند. اما امروز نه از «دوستت داریم» خبری خواهد بود و نه از فرش قرمزی که بازیکنان قدم بر آن بگذارند. امروز مردم میان سرخوردگی و بیتفاوتی اگر هم چیزی بگویند بیشتر سرزنش و دشنام است.
چند روز پیش از آن بدرقهی پرشکوه، مراسم تجلیلی از سوی دستاندرکاران صنف فرش برای تیم ملی برگزار شد و انگار اینان وضع تیم ملی را بهتر از مسئولان فدراسیون میشناختند! در مراسم تقدیر و تجلیل اتحادیه صنف فرش تهران سفیران پرتغال و مکزیک نیز حضور داشتند.
در این مراسم فقط سه فرش برای اهداء به حریفان به تیم ملی داده شد؛ ظاهرا صنف فرش میدانسته که ایران در همان دور مقدماتی حذف خواهد شد و یا شاید هم منتظر مانده تا برای دیگر بازیها متناسب با حریف احتمالی فرشها را سفارش بدهد. به هر حال این فرشهای ۹۰ در ۱۰۰ سانتی متری همان هدیههای قاب گرفتهای هستند که علی دایی و گلمحمدی کشان کشان به وسط میدان بردند و به کاپیتانهای تیمهای مکزیک و پرتغال و آنگولا تقدیم کردند.
صادقی رییس اتحادیهی صنف فرش تهران آن روز از جمله گفت که این مراسم به منظور «تجلیل از ورزشكاران و اعضای تیم ملی فوتبال و همچنین تبلیغ جهانی فرش ایران» برگزار شده است. اما این که چنین تدبیری، توانسته برای فرش و بازار کمرونق فرش دستباف ایران آبرویی دست و پا کند با توجه به آنچه گذشت محل تردید است. فراهانی رییس مجمع توزیع فرش دربارهی ویژگیهای فرشهای اهدایی گفت «در این فرشها آرم جمهوری اسلامی، خورشید و ماهی، كبوتر و شاخههای زیتون كه همگی نماد آزادی، مودت و دوستی است» نقش بسته است.
در مراسم تجلیل که در سالن خلیج فارس نمایشگاه بینالمللی تهران برگزار شد وزیر بازرگانی، مسعود کاظمی، هم حضور داشت. او بعد از سخنان رئیس صنف فرش و محمد دادکان، گفت «از اتحادیهی صادر كنندگان و فروشندگان و مركز ملی فرش ایران كه این فرصت را داد تا تب فوتبال به فرش برسد، تشكر میكنم. امیدوارم این مساله باعث رونق فرش ایران در جهان شود.»
وزیر بازرگانی پس از آن برای اینکه ارتباط تنگاتنگ بین فوتبال و فرش را به حاضران گوشزد کند به ذکر مشترکات این دو پرداخت. کاظمی در این مراسم گفت «ما در فرش سوز میبینیم و اگر سوختنی نباشد، هنری به این زیبایی آفریده نمیشود. قطعا در ورزش هم چنین سوزی وجود دارد و اگر آن نباشد، این افتخارهایی كه تا به حال در ورزش كشور به وجود آمده، ایجاد نمیشد.»
وزیر بازرگانی وجه اشتراک دیگر فرش و فوتبال را چنین بیان کرد «در فرش ایران، نظم وجود دارد و بیتردید در فوتبال ایران هم چنین نظمی وجود دارد. ما در تیم ملی ایران انسجام و یكپارچگی میبینیم.»
البته، گذشته از اين كه این نظم در فرش همهجای دنیا وجود دارد و فقط مختص فرش ایران نیست، نمایش تیم ملی فوتبال ایران در آلمان نه از سوز نشانی داشت و نه از نظم؛ سوختنی اگر بود به دلها و چشمهای میلیونها مشتاقی مربوط میشد که هر چه از دستشان برمیآمد کردند و هیچ، جز سرخوردگی پاسخ ندیدند.
سوز مردم از لجاجت مدیران و مسئولان تیم ملی است که به اعتراضهای یکپارچهی آنها هیچ توجهی نکردند. شاید وزیر بازرگانی بهتر بود وجوه تشابه را در کهنگی و کهنسالی برخی روشها و مصالح کار میجست و نه در انسجام و نظمی که تیم ملی هیچ بهرهای از آن نداشت. نه، مردم برای این تیم فرش قرمزی نخواهند گسترد و چنین مسئولانی را از صمیم قلب دوست نخواهند داشت.
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران