عروسکهای براق و غولآسای جف کونز در فرانکفورت
۱۳۹۱ تیر ۴, یکشنبهکونز ۵۷ سال دارد. او از سالهای جوانی در دههی ۱۹۸۰ به نامی آشنا در هنرهای تجسمی آمریکا بدل شد و در ۲۰ سال گذشته همواره از کوشاترین و موفقترین هنرمندان مدرن بوده است. او در بستر هنر پاپ پرورش یافته، اما آفرینش او سبک و ویژگیهای خود را دارد.
گالری هنری "شیرن" راهروهای بلند و سالنهای وسیع خود را یکسره به ۴۵ تابلوی بزرگ از کارهای جف کونز واگذار کرده است. در سالن هنری "لیبیگهاوس" ۴۴ پیکرهی بزرگ این هنرمند به نمایش گذاشته شده و نکته جالب این که دو پیکره از آخرین آثار کونز هستند و برای اولین بار به نمایش در میآیند.
در این دو نمایشگاه هنردوستان کمابیش با تمام مراحل کار کونز آشنا میشوند، از کارهای اروتیک و جنجالی او در دهه ۱۹۹۰ که هنر او با "پورنو" پهلو میزد، تا دورههای بعدی که او نمودها و نمادهای جامعه مصرفی امروز را در ابعاد بزرگ و فوق انسانی به نمایش گذاشت. بسیاری از کارهای کونز به اسباببازیهای عظیم میمانند: عروسکهای خوشتراش و براق، فیگورهای عظیم بادکنکی و پیکرههای بزرگ فلزی.
کونز نقاش "جامعه خوشبخت معاصر" است که ترجیح میدهد از واقعیات هولناک و سرسامآور به دنیای خواب و خیال فرار کند. هنری مجلل و پر زرق و برق که به خوبی دنیای فانتزی کودکی را با همان رنگ و بوی درخشان و فریبنده مجسم میکند. تماشاگران دلخواه کونز بزرگسالانی هستند که به تازگی از رؤیای کودکی بیرون آمده و حالا در اشتیاق بازگشت به "بهشت گمشده" میسوزند.
در آثار کونز نباید به دنبال معانی عمیق یا مفاهیم پنهان بود. البته منتقدانی هم هستند که در تفسیر آثار او مهارت دارند و دربارهی ابعاد پنهان آنها سخنرانی یا قلمفرسایی میکنند. اما شگرد اصلی کونز یکسره در بازنمایی و آشکارسازی است. شاید به همین خاطر است که از پیکرههای او بهتر میتوان به گوهر "هنر" او دست یافت و آن را باور کرد.
کونز تصویرگر آرمانی دنیای خیال است که به اضطرابها و نگرانیهای دنیای واقعی کاری ندارد. او در مصاحبهای میگوید: «من به آن دم آخر فکر میکنم. موقعی که در بستر مرگ دراز کشیدهایم و با حسرت به یاد میآوریم: آخ، چرا در زندگی فرصت را هدر دادم و آن کار را نکردم؟»
کونز، سلطان بازار هنر
جف کونز تنها از "موفقترین" هنرمندان دنیای ما نیست؛ هنر او در عین حال سخت جدلانگیز است. برای بسیاری او نابغهایست که روح دوران ما را در آمیزهای درخشان از اشیای روزمره و تصاویر آشنا به ما معرفی میکند. کسانی هم هستند که هنر او را قلابی و سفارشی میدانند. از نظر آنها او طراحی متفنن و باذوق است که به خوبی دریافته است کدام "کالا" را تولید کند تا با قیمت بالاتری به فروش برسد.
کونز برای بستهبندی و "فروش" آثار خود از تمام سنتها و تجارب پیشین استفاده میکند، از پیکر ونوس در هنر آنتیک تا تازهترین دستاوردهای "پست مدرن". در آثار او هم میتوان رد پای هنرمندان رنسانس را دید و هم شمایل مایکل جکسون را.
کونز قبول ندارد که هنر او نمونهای از "کیچ"، یعنی "مبتذل و بازارپسند" است. میگوید: «این حرفها همهاش داوری است و من به داوری اعتقاد ندارم.» او با هر نوع داوری فاصله میگیرد: «برای من تماشاگر مهم است. کارهای من باید او را به هیجان بیاورند. اگر او به هیجان آمد، پس کار من هنر است.»
کونز هنرمندی امروزی است که از تمام دستاوردها و امکانات فنی دنیای ما استفاده میکند. در کارگاه بزرگ او در نیویورک چندین دستیار وظیفه دارند که طرحهای او را پیاده کنند. او را نمیتوان با هنرمندان "کلاسیک" مقایسه کرد. او حتی با اندی وارهول هم قابل مقایسه نیست، شاید بتوان او را با مایکل جکسون و مادونا در یک طراز قرار داد، که سیمای هردو نیز در هنر او وارد شده است.
دو نمایشگاهی که در فرانکفورت برپا شده، فرصتی است برای آشنایی با چهرهای که در هنر روزگار ما جایگاهی استوار یافته است، چه اهمیتی دارد که او را یک نابغه بدانیم یا یک شارلاتان. مهم این است که او موفقترین هنرمند دنیای ماست، زیرا "گرانترین" است.
دو نمایشگاهی که از آثار جف کونز در فرانکفورت برگزار شده با تدارکاتی مفصل و امکاناتی درخور فراهم آمده است. این دو نمایشگاه بزرگ تا ۲۳ سپتامبر ادامه دارند.