شهرام امیری؛ از کارمند وزارت دفاع تا اعدام به جرم جاسوسی
۱۳۹۵ مرداد ۱۸, دوشنبهتا سال ۱۳۸۸، کسی نام شهرام امیری را نشنیده بود. در خرداد ماه آن سال و در جریان مراسم حج، این کارمند وزارت دفاع ایران در مکه ناپدید شد. در مهرماه همان سال، منوچهر متکی، وزیر خارجه وقت ایران اعلام کرد: «اسنادی از دخالت آمریکا در گم شدن شهرام امیری، از اتباع جمهوری اسلامی ایران در عربستان به دست آوردهایم.»
در ۱۷ آذر ماه ۱۳۸۸ رامین مهمانپرست، سخنگوی وقت وزارت خارجه، از شهرام امیری به عنوان دانشمند هستهای نام برد و عربستان را متهم به ربودن و تحویل او به امریکا کرد.
در فروردین ۱۳۸۹ اما شبکه تلویزیونی ایبیسی آمریکا در گزارشی به نقل از مقامات آمریکایی که نامشان فاش نشد اعلام کرد که شهرام امیری، کارشناس هستهای ایرانی که سال گذشته در جریان سفر زیارتی به عربستان سعودی ناپدید شده بود در آمریکا به سر میبرد و در پیگیری فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی با سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) همکاری میکند.
بیشتر بخوانید: خبر اعدام شهرام امیری رسما تائید شد
چند ماه بعد در خرداد ماه ۱۳۸۹، تلویزیون دولتی ایران تصاویری از شهرام امیری منتشر کرد که وی در آن مدعی شد در شهر توسان ایالت آریزونا به سر میبرد و از طرف نیروهای آمریکایی تحت شکنجه و فشار شدید قرار داشته تا طی یک مصاحبه اعلام کند فردی مهم در برنامه هستهای ایران است و به درخواست خود به امریکا پناهنده شده است.
چندی بعد پیام دیگری در یوتیوب توسط وی منتشر شد که در آن اعلام کرد به طور آزادانه در امریکا به سر میبرد و از همه خواست از ارائه تصویر غلط از وی خودداری کنند.
بعد از انتشار این فیلمهای ضدونقیض وزارت خارجه ایران اعلام کرد که اسنادی را درباره ربودن شهرام امیری از سوی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) به سفارت سوئیس، حافظ منافع آمریکا در ایران، تحویل داده است.
رامین مهمانپرست سخنگوی وقت وزارت خارجه گفت: «از تمامی ظرفیت خود برای حمایت از شهرام امیری و دیگر اتباع ایرانی استفاده خواهیم کرد.»
مرضیه امیری مادر شهرام در گفتوگو با دویچهوله میگوید در مدتی که پسرش در آمریکا بوده به خانواده گفته بودند که عربستان او را دزدیده است. او میگوید: «با ما تماس میگرفتند و میگفتند پسرت را دزدیدهاند. بروید سفارت عربستان و بگویید پسر من را دزدیدهاند. ما همان را که دولت به ما دیکته میکرد، همانی که به ما میگفتند انجام بدهید، همان را میدانستیم. هر چه تلویزیون میگفت، ما همان را قبول میکردیم. نه پسرمان با ما تماس گرفت، نه اطلاعاتی دادند، نه حرفی میشنیدیم.»
خانم امیری میگوید اطلاع دقیقی از شغل پسرش نداشته فقط میدانسته که او در بخش محیط زیست وزارت دفاع کار میکند و استاد دانشگاه است. او به دویچهوله میگوید فعالیت پسرش در برنامه اتمی را تایید نمیکند چون هیچگاه چنین چیزی از او نشنیده است.
"مهمانی" که اعدام شد
امیری در نهایت در تاریخ ۲۲ تیر ۱۳۸۹ به دفتر حافظ منافع ایران در واشنگتن مراجعه کرد و دو روز پس از آن با استقبال مقامات رسمی جمهوری اسلامی وارد تهران شد.
مرضیه امیری مادر شهرام میگوید پسرش از آمریکا برگشت چون کاری نکرده بوده که بترسد. او به دویچهوله میگوید: «پسر من از اول تا آخرش گفت من بیگناه هستم. کاری آنجا انجام ندادهام. اگر کاری هم انجام دادم، به نفع ایران انجام دادم. وقتی برگشت، اینها به او امان دادند، امان حضرت علی دادند. او هم گفت هیچ کاری نکردم پس بر میگردم.»
شهرام امیری پس از ورود به تهران گفت: «یک تلفن به من داده بودند که اگر از رفتن به ایران صرفنظر کنید تا ۵۰ میلیون دلار میدهیم و نیازی به مصاحبه هم ندارید و هر کشور اروپایی که بخواهید شما و خانوادهتان را به آنجا منتقل میکنیم و در آنجا شما را تحت حمایت مالی و سازمانی قرار میدهیم و مشکلی پیش نمیآید.»
او پس از آن در چند برنامه تلویزیونی نیز حاضر شد و سخنان مشابهی را تکرار کرد.
بعد از آن دیگر خبری از شهرام امیری منتشر نشد تا سال ۱۳۹۱. بر اساس گزارشی که سایت "صبح امروز" در تیرماه ۱۳۹۱ منتشر کرد شهرام امیری ۴ ماه پس از بازگشت به ایران، ابتدا توسط مقامهای قضایی در یک خانه امن در شرق تهران نگهداری میشد.
مسئولان امنیتی به خانواده امیری گفته بودند که هدف از این اقدام، حفاظت از وی در برابر خطراتی است که نیروهای امنیتی احساس کردهاند جانش را تهدید میکند.
مرضیه امیری میگوید تنها روزی که پسرش از آمریکا برگشته او را دیده و بعدازظهر همان روز به کرمانشاه برگشته است و دیگر پسرش را ندیده تا به او گفتهاند که بازداشت شده است. البته او تصریح میکند که مقامات امنیتی و قضایی هرگز بازداشت پسرش را تایید نکردهاند و تنها گفتهاند او "مهمان" ماست.
بیشتر بخوانید: اعتصاب غذا و وضعیت جسمی نامناسب "دانشمند هستهای" ایران
وبسایت "صبح امروز" در آن زمان مدعی شده بود: «امیری در خلال مدت بازداشت و بازجوییاش در زندان حشمتیه تهران ، مورد شکنجههای روحی و جسمی قرار گرفته که به واسطه این سوء رفتارهای بازجویان و ماموران امنیتی – قضایی جمهوری اسلامی ، یکبار نیز به مدت یک هفته ، در بیمارستان ۵۰۴ ارتش در تهران بستری شده است.»
سایت سحام نیوز همان زمان از قول یکی از اعضای خانواده شهرام امیری نوشت: «ما خیلی حرفها داریم که تا حالا نزدهایم، ما نگفتهایم که چه شد که اصلا شهرام به ایران بازگشت؟ همه ما را اسیری برده بودند، فقط همین را بگوییم که ما تا حالا هیچ حرفی نزدهایم، اما اگر وضع همین جور بماند میگوییم که در آن یک ماه چه بر سر ما آوردند تا شهرام به ایران برگشت.»
مادر شهرام اما به دویچهوله میگوید اگر همسر شهرام را تهدید یا اذیت کرده باشند او خبر ندارد اما پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده نه تهدید شدهاند و نه اذیت.
در نهایت شهرام امیری پس از تحمل ۲۰ ماه بازجویی، در خرداد ۱۳۹۱ به اتهام "تماس و برقراری ارتباط مجرمانه با کشورهای متخاصم و اقدام علیه امنیت ملی و در اختیار گذاردن اطلاعات طبقهبندی شده به دشمن" توسط شعبه هفتم دادگاه نظامی تهران به ۱۰ سال زندان و پنج سال تبعید به خاش محکوم شد.
مرضیه امیری مادر شهرام به دویچهوله میگوید که خانواده اصلا در جریان ۱۰ سال حکم شهرام نبودهاند و آن را هم قبول ندارند. او میگوید: «ما نه در جریان ۱۰ سال حکمش بودیم و نه اعدامش. اینها همهاش دروغ است. به ما فقط گفتند مهمان است. همین را به ما گفتند. ما فقط همین را از اینها شنیدیم، هیچ چیزی نشنیدیم. نه در دادگاهش به ما گفتند ۱۰ سال، نه در دادگاهش گفتند اعدام. هیچ چیزی را ما تایید نمیکنیم.همهاش گفتند شهرام مهمان است.»
بیشتر بخوانید: ماجرای بیپایان شهرام امیری
روز شنبه ۱۶ مرداد رسانهها از قول خانواده شهرام امیری اعلام کردند که او اعدام شده است. مادر شهرام امیری میگوید اصلا در جریان اعدام پسرش نبوده و یک روز قبل از اعدام با او در تهران دیدار داشته و پسرش به او خبر داده که به زودی اعدام خواهد شد.
غلامحسین محسنی اژهای روز یکشنبه (۱۷ مرداد) در نشست خبری خود در تهران اجرای حکم اعدام شهرام امیری، کارشناس فیزیک اتمی را تأیید کرد. سخنگوی قوه قضائيه جمهوری اسلامی ایران گفت، شهرام امیری در دادگاه بدوی به اعدام محکوم شده بود و این حکم در دیوان عالی تأیید شد. اما هیچیک از رسانهها پیش از این خبری از حکم اعدام این متهم منتشر نکرده بودند.
مرضیه امیری میگوید جنازه پسرش را "با احترام" به کرمانشاه برده و آنجا تشییع و دفن کردهاند. او اما همچنان تکرار میکند که پسرش بیگناه بوده و ناعادلانه محاکمه و اعدام شده است. او میگوید: «پسر من دادگاهی نشد. دادگاه عادلانه نبود. یک عده تندرو برایش دادگاه درست کردند و بردند و حکم گرفتنند. نگذاشتند پسر من از خودش دفاع کند. نکرد، از خودش دفاع نکرد.»