زنی که شش هفته فرمانروای ایران بود
۱۳۹۹ مرداد ۱۸, شنبهپدر و مادر ملکجهان خانم مهد علیا خویشاوند و شاهزاده بودند و او را به آموزگاران سرخانه سپردند تا ادبیات فارسی و عربی و خوشنویسی بیاموزد.
او قرآن را با دو دانگ صدا در مقام حجاز میخواند و ذوق شعر داشت:
«بیدانش اگر زن است اگر مرد
باشد به مثال خار بیدرد.»
۱۶ ساله بود که با پسرداییاش محمدمیرزا سومین پادشاه قاجاری ازدواج کرد و ۲۶ ساله بود که فرزندش ناصرالدین میرزا چهارمین پادشاه قاجار زاده شد.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
۴۳ ساله بود که همسرش درگذشت: «تا ناصرالدین میرزا به پایتخت برسند این کمینه، اداره ممالک محروسه را به عهده میگیرم. شما (درباریان) هم اینجا نمانید بروید تهران را امن کنید.»
او در حالیکه دو چارقد، یکی سیاه و دیگری رنگی روی هم به سر کرده بود، میگفت: »یکی برای عزاداری شوهر و دومی برای سلطنت پسرم.«
هر روز وزیران را به دربار فرامیخواند و حکم عزل و نصب میداد و توانست با نرمش و مذاکره، اوضاع را تا تاجگذاری فرزندش آرام نگه دارد و حتی یک تن هم در ناآرامیها و گردنکشیهای معمول پس از درگذشت شاه، کشته نشود.
او در کارها با یک زن فرانسوی که پس از ازدواج با یکی از اشراف تهران "مادام حاجی عباس گلساز" نامیده میشد و پرستار ناصرالدینشاه و خواهرش بود، مشورت میکرد و پیوسته میپرسید که فرمانروایان زن در اروپا چه میکنند.
با روی کار آمدن ناصرالدینشاه او سرپرستی همه زنان حرمسرا و انجام کارهای مهم آن را پذیرفت اما میکوشید از دخالت در سیاست هم عقب نماند. با شهبانوها و امپراتوریسها نامهنگاری میکرد و همیشه پذیرایی از زنان سفیران و وزیران کشورهای بیگانه را به عهده میگرفت.
از آنجا که امیرکبیر نخستین صدراعظم ناصرالدینشاه، درآمد او را قطع کرد و قصد داشت او را به قم بفرستد، با درباریان دیگری که ماهیانههای گزافشان بریده شده بود همدستی کرد و فرزندش را واداشت که امیرکبیر را برکنار کند و سرانجام فرمان کشتنش را بدهد و یار همیشگیاش میرزا آقاخان نوری را جای او بگذارد.
از آنجا که او پردهنشینی و فرمانبرداری را تاب نمیآورد، هم در دوره خودش و هم پس از آن او را زنی دریده و حتی بدکار قلمداد کرده،اند و ساخت و ترمیم چندین بنا از جمله دو مدرسه و کارهای مردمپسند دیگرش را نادیده گرفتهاند.
مهد علیا در ۶۸ سالگی در تهران درگذشت.