روز جهانی عصای سفید، شنیدن دیدنیها و گفتن شنیدنیها
۱۳۹۲ مهر ۲۳, سهشنبه
از بيست و سه سالگی يعنی ۱۲ سال پيش ديدش را كاملا از دست داد، اما تلاش برای آموزش و زندگی بهتر را بيش از پيش پیگرفت.
تحصيل را در رشته ی پژوهشگری علوم اجتماعی دانشگاه تهران با موفقيت به پايان رساند و چون شيفتهی كار و تماس با مردم بود، در دفتر تماس يك شركت بيمه مشغول به كار شد.
از تلفنچی تا روابطعمومی
فریبا نوری در اين باره ميگويد: «اولش تلفنچی بودم كه از روابط عمومی دور نيست. طبيعی بود كه خيلی زود وارد ارتباط با مشتری شوم كه مستلزم توان پاسخگويی به بيمهگذاران تازه و مشتريانی بود كه بايد جبران خسارت ميشدند. بعد به بخش روابط عمومی رفتم كه علاوه بر ارتباط با مشتری، شامل كار برای مجله و سايت شركت بيمه هم میشود كه خود به خود مرا به سمت مطالعهی بيشتر نشريات و كتابها كشاند».
در پاسخ اين پرسش كه كارهای نوشتاری مربوط به روابط عمومی را چگونه انجام میدهد، میگويد: «خيلی طول كشيد، ولی با پافشاری توانستم به بچه های آيتی ثابت كنم كه با نرم افزار ويژهی گويا من هم میتوانم با شبكهی بيمه و به اصطلاح اوتوماسيون شركت كار كنم. البته بانك اطلاعاتی كه به صورت اكسل exel است، برای نابينا آسان نيست، ولی تاكنون با صرف وقت و انرژی و همياری همكاران همه كارها را انجام دادهام. اكسل را با زحمت زياد ياد گرفتهام و هر روز به مدير عاملمان گزارش كار مینويسم. جالب اينكه تا بهحال به برجسته نگار و خط بريل نياز نداشتم ولی اكنون كه بيشتر به املای دقيق واژه ها و نامها نياز دارم، از آن هم استفاده میكنم.»
تلاش برای تامین نیاز نابینایان
بيشتر وقت آزاد خانم نوری صرف تلاش برای برآوردن نيازهای آموزشی نابينايان میشود. در اينباره كه چه میكند، توضيح میدهد: «ده دوازده سال پيش، محفلهای مطالعاتی داشتيم با علاقههای گوناگون. من عضو چندتا از اين محفلها بودم. حتا گروهی داشتيم كه بيشترشان نابينا بودند ولی علاقهشان هنر سينما بود. فيلمها را میديديم و دربارهشان صحبت میكرديم و نظر ناقدان را میخوانديم و میپرسيديم. نشستهامان را هم برای دوستانی كه غايب بودند ضبط میكرديم.»
«...بعد اسكايپ را شناختم كه همه میگفتند ويژهی تماسهای دوستان است. از اين طريق با آقای دكتر علی تينای تهرانی آشنا شدم كه در برلين يك كتابخانه ی شنيداری داير كرده كه هم اكنون بيش از ۱۰ هزار عنوان را در اختيار نابينايان گذاشته است. چه تفريحی از مطالعه ی كتابهای صوتی برای نابينايان بهتر. عضو فعال اين كتابخانه شدم و هم اكنون ضبط كتابهای تازه در ايران را من همآهنگ میكنم: خواننده پيدا میكنم، پی وسيلهی ضبط و فرستادن كتاب و خريد ابزارهای لازم را میگيرم و هر كاری كه به مطالعهی نابينايان كمك كند را انجام میدهم.»
«....آرام آرام پيشنهاد كردم كه به خواندن بسنده نكنيم و دستكم ماهی يك بار كتابی را پيشنهاد كنيم كه دوستان نابينا بخوانند و از طريق اسكايپ ديدگاهشان را در يك كنفرانس مجازی بيان كنند. همين باعث شد كه از نويسندگان و شخصيتهای فرهنگی دعوت كنيم دربارهی كتابشان يا موضوعی كه باهم توافق میکنيم به عنوان كارشناس برايمان صحبت كنند و به پرسشهامان پاسخ دهند.»
در پاسخ اينكه چه كسانی تاكنون به اين كنفرانسها دعوت شده اند و آيا سخنرانان نابينا هستند، فریبا نوری میگويد:
«به بينايی و نابينايی كاری نداريم. كسانی هستند كه يا كارشناس سرشناسی باشند، يا اثری از خود به جا گذاشته باشند كه ما خوانده باشيم. تاكنون آقای عباس معروفی و خانمها شهرنوش پارسیپور، ماريا تبريزپور و پرينوش صنيعی شركت داشتهاند. آقای حميد احمدی به عنوان تاريخدان و آقای جمشيد كهندل هم شركت كرده كه كارشناس امور توانخواهان در اتحاديه ی اروپاست. علاوه بر اين گاهی كلاسهای آموزشی هم ميگذاريم كه طی آنها نرم افزاری را برای نابينايان توضيح ميدهيم».
مجله صوتی برای نابینایان
فریبا نوری اکنون به انتشار یک مجله صوتی برای نابینایان میاندیشد. او در اینباره میگوید:«نابینايان ما هركدام در كاری خبره هستند. من اصرار دارم كه در حيطهی كارشان مقاله ها يا گفتوگوهايی برای يك مجلهی ماهانه تهيه كنند كه من بتوانم در دسترس همنوعانم بگذارم. البته شك ندارم همينطور كه كتابهای شنيداری كتابخانه ی ما را افراد بينا هم استقبال كردهاند، از اين مجله هم به ياری خداوند بهره خواهند برد. میبينيد كه از اسكايپ ميشود علاوه بر جانشين تلفن و برقراری تماس برای سلام و عليك، استفاده های بهتری هم كرد».
خانم نوری در پايان روز عصای سفيد را به نابينايان ايران و جهان شادباش گفت و صدای او از پشت ميكروفون اسكايپ دختری شاد و سرزنده و پرانرژی را مجسم میكرد.