«روزنامهنگاران غربی دروغ میگویند»
۱۳۸۸ آبان ۱۲, سهشنبه"محدودیت"، واژهای است که کریستیانه هوفمان، خبرنگار روزنامهی فرانکفورتر آلگماینه زونتاگ سایتونگ در جدیدترین مقالهاش با عنوان "در ایران حقیقتی وجود ندارد" به کرات بهکار برده است. او که برای تهیهی گزارشی از سومین نمایشگاه و جشنوارهی بینالمللی رسانهها به تهران سفر کرده بود، از این واژه برای تشریح وضعیت رسانهها در ایران استفاده میکند.
هوفمان غرفههای نمایشگاه را که از هشتم تا هجدهم مهر ماه امسال در مصلای تهران برپا بودند، چنین ترسیم میکند: «شش روز تمام رسانههای ایران در این مصلا که معمولاً برای برگزاری مراسم مذهبی از آن استفاد میشود، فعالیتهای خود را به نمایش میگذارند: تلویزیون دولتی، خبرگزاریهای دولتی، ناشرانی که متون درسی حوزههای علمی قم را منتشر میکنند، مهمترین این رسانهها هستند. وسط سالن، غرفهی عریض و طویل خبرگزاری دولتی فارس که بلندگوی رئیس جمهور ایران، احمدینژاد است، با رنگ سرخ و نارنجی توی چشم میزند. دو تن از عکاسان این خبرگزاری همین چندی پیش از ایالات متحدهی آمریکا تقاضای پناهندگی کردند.»
سانسور، دلیل کمبود اطلاعات
در این مقاله آمده است که بیشتر خبرگزاریها و روزنامههای ایران از سوی گروههای سیاسی، حمایت مالی میشوند. رسانههایی که به نوعی "دولتی" نیستند، مانند خبرگزاری دانشجویی "ایسنا" یا "همشهری" که از سوی شورای شهر تهران منتشر میشود، تنها میتوانند در چارچوبهای محدود فعالیت کنند.
هوفمان مینویسد: «در جمهوری اسلامی، همیشه "خط قرمزهایی" عمل کردهاند؛ سیستم نباید زیر سئوال برده شود، رهبری مذهبی نباید مورد انتقاد قرار گیرد. کسی نمیداند، تا چه حد در انتخابات تقلب شده، کسی نمیداند که آیا رئیسجمهور قدرت بیشتری دارد یا رهبر مذهبی یا نیروهای نظامی و پاسداران...»
سکوت گورستان
هوفمان در مقالهی خود، همچنین به روزنامهها و رسانههایی اشارهمیکند که "بسته شدهاند." او از سرنوشت روزنامهنگاران مستقلی خبر میدهد که در حال حاضر «یا در زندانند، یا به خارج رفتهاند و یا در مخفیگاه بهسر میبرند.» او شرایط سیاسیحاکم بر این نمایشگاه را چنین توصیف میکند: «نمایشگاه رسانهها در کشوری برپا میشود که نیروهای اپوزیسیونش هشدار میدهند، نباید اجازه داد به گورستان بدل شود؛ کشوری که باید به سکوت واداشته شود، ولی سکوت نمیکند.»
مردم ایران، جسور و عصبی
برخی از کسانی که حاضر به سکوت نیستند، "زیر نگاههای مشکوک مردان ریشویی که ظاهراً مشغول کتابخواندن هستند" به سراغ هوفمان به غرفهی آلمان میروند و آشکارا شرایط ناهنجار اجتماعی را به نقد میکشند. آنان حتی خود را به نام معرفی میکنند و شماره تلفنشان را برای تماسهای آتی در اختیار او میگذارند.
برداشت هوفمان که پنج سال به عنوان خبرنگار روزنامهی فرانکفورتر آلگماینه سایتونگ در ایران فعالیت داشته، از وضعیت کلی و فضای ایران حاکی از آن است که مردم با وجود ترس، جسورتر شدهاند، ولی به همان اندازه هم عصبیتر. در خیابان و در ترافیک:«مشتها زودتر و طولانیتر از معمول روی بوق فرود میآیند، لبها زودتر از معمول برای فحش دادن از هم باز میشوند، مردها در متلکگوییهای زمخت خود بیپرواتر شدهاند.»
هوفمان این وضعیت را در نمایشگاه نیز تجربهمیکند: «روبروی غرفهی "کیهان"، یک روزنامهی اصولگرا، و "جوان"، روزنامهی پاسداران، دائم شلوغ است. زنان و مردان جوان تنگ هم ایستادهاند و بحث میکنند، سرهم داد میزنند، برای هم خط ونشان میکشند و گاهی هم دست بهیقه میشوند. هنوز هم دعوا بر سر انتخابات تابستان است و اعتماد داشتن به دولت احمدینژاد. اپوزیسیون ادعا میکند که در این انتخابات تقلب شده است. سئوال اصلی این است: «ملت کیه؟»
به نظر هوفمان، هیچیک از این دو گروه تعریف و تفسیر گروه دیگر را نمیپذیرد. «طرفداران دولت معتقدند، کسانی که به خیابان آمدند، جاسوسهای دشمنان خارجی هستند. طرفداران موسوی و کروبی میگویند، بسیجیهایی که تظاهرات را سرکوب کردند، مردم نبودند و مجبور به اعمال خشونت شدهاند.»
رسانههای غربی
نکتهای که در این نمایشگاه، بیش از هر چیز نظر هوفمان را جلب میکند، پرسشهای پایانناپذیر بازدیدکنندگان در مورد "محدودیت"های رسانههای غربی ـ آلمانی است. آنها با کنجکاوی از هوفمان میخواهند "خطقرمزهای" رسانههای غربی را برایشان ترسیم کند: تا چه حد میتوان از دولت انتقاد کرد؟ آیا در این کشورها قانون مطبوعات وجود دارد؟ روزنامهها در مورد هولوکاست چگونه خبر میدهند؟
تردید، واکنشی است که بازدیدکنندگان در برابر پاسخهای هوفمان نشان میدهند. او از عدم محدودیت در آزادی بیان و نشر در غرب میگوید. نتیجه: «وقتی آدم موضوع را برایشان توضیح میدهد، با شک و تردید نگاه میکنند. آخر به آنها گفتهاند که روزنامهنگاران غربی دروغ میگویند.»