درگذشت یک «روشنفکر خوشبخت»
۱۳۸۸ خرداد ۲۹, جمعهخبر درگذشت دارندورف درست در روز چهارشنبه (۱۷ ژوئن)، همزمان با جشن تولد ۸۰ سالگی یورگن هابرماس، فیلسوف نامدار آلمانی منتشر شد. دارندورف یک لیبرال منتقد بود و هابرماس یک چپ منتقد. هردو متولد سال ۱۹۲۹ هستند و هر دو آثار و نتايج جنگ جهانی اول، بحران اقتصادی۱۹۳۰ اروپا، جنگ جهانی دوم و پديده فاشيسم، نتايج جنگ جهانی دوم و ليبراليسم، سوسياليسم و سقوط آن را تجربه کردهاند.
موفقیت جمهوری فدرال آلمان تنها ناشی از موفقیتهای اقتصادی آن نیست، بلکه مرهون اندیشمندانی چون دارندورف و هابرماس است که بر شکلدهی تفکر در جامعه آلمان پس از جنگ تاثیر بسزائی داشتهاند.
روشنفکری خوشبخت
رالف گوستاو دارندورف در سال ۱۹۲۹ در یک خانواده سیاسی در هامبورگ به دنيا آمد. پدرش از فعالان سوسیال دمکرات و نماینده هامبورگ در رایشستاگ (پارلمان) بود.
دارندورف در پانزده سالگی به چنگ گشتاپو افتاد و به زندانی در نزدیکی شهر فرانکفورت در کنار رودخانه اودر، واقع در شرق آلمان، فرستاده شد. او در کتاب خاطرات خود "فرای مرزها" مینویسد که شاهد اعدام یک زندانی بوده است. دارندورف مدت کوتاهی قبل از ورود ارتش سرح شوروی به آلمان از زندان آزاد میشود.
او تحصيلات دانشگاهی را در دانشگاه هامبورگ با ادبيات كلاسيك آغاز كرد و در جريان به پايان رساندن رساله دکترای خود در سن ۲۳ سالگی به نقد آثار ماركس پرداخت. دارندورف در سن ۳۰ سالگی جوانترین پرفسور جامعهشناسی در آلمان بود.
در جریان ناآرامیهای دانشجوئی سال ۱۹۶۸ دارندورف و رودی دوچکه، از رهبران جنبش دانشجویی، برروی سقف اتومبیلی رفتند و در مقابل دانشجویان با یکدیگر به مناظره و بحث پرداختند. با همین بحث هم بود که او در سراسر آلمان شناخته شد.
دارندورف سپس به سیاست رو آورد و نماینده حزب دمکراتیک آزاد در پارلمان آلمان، معاون پارلمانی آلمان در امور خارجی و عضو پارلمان اروپا شد. با عبور دارندورف از مرز علم و تحقیق و ورود به سیاست در اواخر دهه ۶۰ میلادی، هابرماس او را "روشنفکری خوشبخت" نامید که در آلمان به لحاظ تاریخی بسیار نادر است.
دارندورف پس از ریاست انجمن جامعهشناسان آلمان، برای مدتی نیز ریاست مدرسهی اقتصاد لندن را به عهده داشت و در بریتانیا به دریافت لقب "لرد" نائل آمد.
«آزادی»، موضوع محوری آثار دارندورف
شهرت عمده دارندورف در مسائل جامعه شناسی سياسی است و تحت تاثیر کارل پوپر و کانت توجه ویژهای به مقوله "آزادی"، "جامعه باز" و "عدالت" دارد. «آزادی جديد»، تالیف سال ۱۹۵۷، «جامعه و دموكراسی در آلمان» نوشته سال ۱۹۶۰ و «ژرف نگری در انقلاب اروپا» كه دارندورف در آن به تحولات اجتماعی- سياسی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پرداخته، آثار برجسته او در اين زمينهها هستند.
به طور كلی يافتن تعريفی تدقيق شده از آزادی در نظريات دارندورف كاری است مشكل اما، دارندورف لازمه رسيدن به آزادی و جامعه مدنی را با محتوای قانون اساسی پیوند زده است. «محتوای قانون اساسی بايد پشتيبان آزادی قرار گيرد. طرح و شالوده قانون اساسی برای حفظ آزادی و عدالت در جامعه است. بايد قوانينی به تصويب رساند كه آزادی و عدالت را در جامعه تضمين كنند و راهی برای تجاوز به حقوق عمومی و انحصارطلبی و قدرت گرايی باقی نماند».
دارندورف معتقد است که البته اين روند به مجريانی خوب نياز دارد تا قوانين را به اجرا درآورند. «قانون خوب به مجريان پاک، درست و عادل محتاج است كه به اصول و قواعد معتقد باشند و اين خود بايد برنامهيی در صدر اصلاحات باشد».
نویسنده: محمود صالحی
تحریریه: فرهاد پایار