جنبشهای رنگی: از نارنجی اوکراین تا سبز ایران
۱۳۹۸ مرداد ۲۵, جمعهخیابان، محل تولد و آغاز بسیاری از جنبشها و تغییرات انقلابی در شمار زیادی از کشورها در جهان بوده است: محلی برای ابراز ناخشنودی انبوه شهروندان معترض نسبت به شرایط سیاسی کشورشان.
تصاویر دریایی مواج از پرچمهای نارنجی رنگ در سال ۲۰۰۴ در اوکراین یا نوارهای سبز رنگ در دست معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ در ایران؛ این تصاویر تا امروز هم در حافظه فرهنگی جهانی به عنوان نماد جنبشهای شدید اعتراضی باقی مانده است.
چتر در برابر گاز اشکآور
در هنگ کنگ هم جنبش اعتراضی اخیر، الگوی رنگی سیاسیای را شکل داده است که مدتهاست در خبرها به عنوان نماد این اعتراضها شناخته میشود: معترضان سیاهپوشی که با تظاهرات و تجمعهای خود برای مدتی فرودگاه و منطقهای از یک شهر میلیونی را به حالت فلج در آوردند؛ معترضانی که رنگ سیاه، رنگ عزا را انتخاب کردهاند به نشانه اعتراض به تحولات کلانشهر هنگ کنگ.
در برابر آنها معترضان سفیدپوش موافق سیاستهای کری لام، رئیس اجرایی دولت هنگ کنگ صف کشیدهاند. لام طرفدار سیاستهای چین است.
حقوق اساسی مانند آزادی بیان و آزادی مطبوعات مواردی هستند که چین در چارچوب قراردادی با بریتانیا، دست کم برای ۵۰ سال در برابر لندن تضمین داده است که آنها را رعایت و اجرا کند. هنگ کنگ، مستعمره سابق بریتانیا در سال ۱۹۹۷ به چین بازگردانده شد.
در سال ۲۰۱۴ اعضای نخستین جنبش اعتراضی که برای آزادی بیان وعده داده شده از سوی پکن و البته دموکراسی بیشتر فعالیت میکردند، به طور انبوه و "مسلح" به خیابانها آمدند؛ "مسلح" به چترهایی به رنگ زرد. بسیاری از معترضان در آن زمان با خشونت نیروهای امنیتی روبرو و دستگیر و به جرم "برهم زدن نظم عمومی" دستگیر شدند.
در اعتراضهای اخیر هنگ کنگ، تنها گاهی این جا و آنجا میتوان چترهای زرد رنگ را دوباره دید.
اوکراین، انقلاب نارنجی
در سال ۲۰۰۴ در اوکراین یک جنبش اعتراضی مدنی با پلاکاردها و بنرهای نارنجی رنگ، شهروندان این کشور را از تمامی قشرها، مشاغل و نسلها با خود همراه کرد. اعتراضها به ملغی کردن نتایج انتخاباتی بود که گفته میشد در آن تقلب صورت گرفته است.
نارنجی، رنگ اپوزیسیون بود، نماد انرژی و باید به وضوح خود را از رنگ سرخ دوران اتحاد شوروی کمونیستی متمایز میکرد. نامزد اپوزیسیون، یوشچنکو - که در جریان مبارزات انتخاباتی مسموم هم شد - از رقیب خود یانوکوویچ که مورد حمایت روسیه بود و رنگ آبی روشن را برای کارزار انتخاباتی خود برگزیده بود، شکست خورد.
دیگر چهره این جنبش یولیا تیموشنکو بود که در ابتدا مورد ستایش مردم بود و سیاستمداران خارجی هم به او امید بستند. اما طولی نکشید که مشخص شد در پس وعدههای دموکراسیخواهانه او، تمایلات پوپولیستی و شیوه رهبری اقتدارگرایانه (استبدادی) نهفته است. چهره واقعی او به سرعت بر ملا شد و پس از چندین تلاش برای به قدرت رسیدن که به شکست انجامیدند، تیموشنکو به زندان افتاد.
هرچند رنگ نارنجی برای همیشه در حافظه جهان رنگ براندازی در اوکراین خواهد بود اما سرمستی پس از انقلاب نارنجی سال ۲۰۰۴ در اوکراین عمر کوتاهی داشت. سیاست آمیخته با فساد، سوءاستفاده از قدرت و نیرنگ سیاستمداران بیوجدان، از امید به تغییر و دموکراسی قویتر بود.
ایران: "جنبش سبز"
سال ۱۳۸۸ دهها هزار شهروند ایرانی در تهران و دیگر شهرهای ایران به خیابان آمدند. اعتراض آنها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری و دستکاری در نتایج این انتخابات بود. اعتراضی که از سوی صاحبان قدرت در ایران بی پاسخ نماند: معترضان بیدفاع مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، شمار زیادی کشته و زخمی به جای ماند و تقریبا ۴۰۰۰ تن دستگیر شدند.
این جنبش اما متوقف شدنی نبود و اعتراضهای گسترده روزها ادامه داشتند. اپوزیسیون، رنگ سبز را آگاهانه برگزیده بود: رنگ اسلام. هواداران میرحسین موسوی که بر اساس نتایج اعلام شده انتخابات، شکست خورده بود، با رنگ سبز علنا اعتقاد و پایبندی خود را به قرآن اعلام میکردند تا به این وسیله بهانه به دست نیروهای امنیتی و انتظامی ندهند.
در میان معترضان، آن روزها بیش از همه زنان و جوانان ایرانی به چشم میخوردند که برای آزادیهای فردی بیشتر و دموکراسی به خیابان آمده بودند. مردم با گوشیهای همراه خود از آنچه میگذشت فیلم گرفتند. علی صمدی احدی، کارگردان ایرانی که خود در سال ۱۹۸۵ به آلمان گریخته بود، سال ۲۰۱۰ با همین فیلمهای کوتاه فیلم مستندی به نام "موج سبز" ساخت.
صمدی احدی با کمک توییتها، پستهای فیسبوکی، متنهای بلاگرهای ایرانی و صحنههای کارتونی که خشونت رژیم و درماندگی خشمآلود معترضان را نشان میدادند، روایتی سوبژکتیو از جنبش سبز ایران را به تصویر کشید.
پرتغال: انقلاب میخک
هنگامی که در ۲۴ آوریل سال ۱۹۷۴ در ساعت ۲۲ و ۵۵ دقیقه، رادیوی سراسری در پرتغال، ترانه ممنوع "گراندولا" E depois do Adeus را پخش کرد، شورشیان در سراسر پرتغال میدانستند که انقلاب آغاز شده است. تنها در عرض چند ساعت کودتاگران مهترین نقاط استراتژیک و وزارتخانههای لیسبون را اشغال کردند و نیروهای مسلح فرماندهی را در سراسر کشور به دست گرفتند.
هنگامی که تانکها کمی بعد در خیابانهای پایتخت پرتغال به حرکت درآمدند، مردم از آنها گرم و مشتاقانه استقبال کردند. زنان گلهای میخک سرخ رنگ را در لولههای تفنگ سربازان جای میدادند و کودتای افسران ارتش جای خودر ا به جشنی مردمی داد و در مدتی کوتاه یک دیکتاتوری فاشیستی ۴۰ ساله سقوط کرد. دوران دیکتاتوری در پرتغال به تاریخ پیوست. تازه دو سال پس از درهم پیچیدن برقآسای تومار دیکتاتوری در پرتغال، انتخابات دموکراتیک در این کشور برپا شد.
انقلاب میخک در پرتغال آغاز یک جنبش تازه و قوی دموکراسیخواهی در اروپا بود. ابتدا قدیمیترین دیکتاتوری اروپا در پرتغال سقوط کرد، در همان سال یعنی ۱۹۷۴ دیکتاتوری نظامی در یونان پایان یافت و سپس در سال ۱۹۷۵، جهان شاهد پایان دیکتاتوری ژنرال فرانکو در اسپانیا بود.
به این ترتیب ساختار سیاسی اروپا اساسا و به گونهای تعیینکننده، تغییر کرد.