تونی بلر: مبارزه برای ارزشهای جهانی
۱۳۸۵ اسفند ۳, پنجشنبهتونی بلر اعتقاد دارد (فارن افرز ـ ژانويه و فوريهی ۲۰۰۷) كه موج كنونی تروريسم جهانی معلولِ احساس بيگانه شدگی، قربانی بودن، و سركوب سياسیِ دهههای اخير در كشورهای عرب و مسلمان بوده است. به عقيدهی تونی بلر، كتاب مقدس مسلمانان، كتابی مترقی است كه به رفورم و اصلاحات نظر دارد. قرآن برای همه كس است و همه را دربرمیگيرد، دانش و علم را تشويق و خرافات را تقبيح میكند؛ قرآن كتابی است برای ملاحظات عملی كه در رابطه با مسايلی چون زنان، ازدواج، و حكومت سياسی، از زمان خود جلوتر بوده است. در قرون وسطا، سرزمينهای مسلمان به مراتب بيشتر از خطههای مسيحی، روادار و اهل مدارا بودهاند.
به عقيدهء تونی بلر، پس از دوران نوزائی (رنسانس) ، اصلاحات دينی مسيحی (رفورماسيون) و عصر روشنگری در اروپا، جهان اسلام در موقعيت تدافعی قرار گرفت. بعضی از كشورهای مسلمان، مثل تركيه، با تلاشی جدی به سوی سكولاريسم حركت كردند؛ اما كشورهای ديگر در موقعيتهای استعماری، ناسيوناليسم رو به اوج، استبداد سياسی، و راديكاليسم دينی گرفتار شدند. در چنين شرايطی، تندروهای سياسی به تندروهای دينی، و تندروهای دينی نيز به افراطيان سياسی تبديل شدند. حاكمان اين كشورها در ابتدا سعی كردند بعضی از جنبه های اين ايدئولوژی ها را بپذيرند، اما نتيجه فاجعه بار بود. از يك سو، ايدئولوژی دينی را ارج نهادند و از سوی ديگر شاخهی سياسیِ آن را به شدت سركوب كردند؛ در حاليكه در ذهن طرفداران آنها، اين هردو يكی بودند. در نتيجه، اسلامگرائی راديكال همراه شد با سياستهای پوپوليستی، كه دشمن خود را جهان «غرب» (و رهبرانی كه مدافع غرب بودند) معرفی میكرد.
نخست وزير بريتانيا مینويسد، هرچند كادرهای فعال جنبشهای اسلامگرا يك اقليت را تشكيل میدهند، اما آنها از احساس بيگانه شدگی و یأس در جهان عرب و كشورهای مسلمان به نفع خود بهره میگيرند. اعمال تروريستی، حركتهای منفرد و پراكنده نيستند بلكه بخشی از يك جنبش بزرگ را شكل میدهند. طبق ايدئولوژی اين جنبش، در حال حاضر مسلمانان توسط دخالت غرب و فرهنگ غربی از صراط راست منحرف شدهاند و رهبران آنها نيز مسلمانان خودفروختهای بيش نيستند. اين جنبش دارای يك جهان بينی و يك ايدئولوژی است كه با اراده و از روی اعتقادات عميق قلبی هواداراناش را وادار به عمل میكند.
اما جدال غرب با اين جنبش، نبرد ميان تمدنها نيست، بلكه نبرد برای تمدن است. اين همان كارزار هميشگی ميان پيشرفت و ارتجاع است، ميان كسانی كه جهان مدرن و متجدد را میپذيرند و كسانی كه موجوديت آن را مردود میشمارند. جهادگرايان نمیخواهند كشورهای مسلمان مُدرنيزه باشند. آنها حكومتی مبتنی بر سلسله مراتب شبه فئودالی و دينی را برای سرزمينهای مسلمان تجويز میكنند. بايد به مسلمانان نشان داد كه اين جهان بينی، و دشمنی آن با آمريكا، متأثر از مفاهيم و ارزشهای پيش ـ فئودالی است؛ همانطور كه مواضع آنها در مورد زنان و ساير اديان ارتجاعی است. نه تنها بايد اعمال خشن آنها و حسّ كاذب شهيد نمائی عليه غرب را افشا كرد، بلكه بايد اين ادعا كه مسوليت خشونتی كه از آنها سرمیزند با خودشان نيست بلكه با غرب است، نيز مردود اعلام شود.
تونی بلر معتقد است مردم خاورميانه ديكتاتوری نمیخواهند، نه ديكتاتوری دينی ، نه ديكتاتوری سكولار. آنها خواهان جامعهای هستند كه در آن همهی فرهنگها و اعتقادات دينی گوناگون در كنار يكديگر، در صلح و صفا زندگی كنند. مخالفان دموكراسی در عراق، جهادگرايان و صدامیهای سابق هستند و در افغانستان، سردمداران تجارت ترياك و نيروهای طالبان و القاعده. اما انواع تئوریهای توطئه اشاعه میيابد تا ثابت كند كه غرب مخالف استقرار دموكراسی است و تنها هدفاش غارت نفت اين مناطق است.
به عقيدهء تونی بلر، دخالت غرب در عراق و افغانستان تنها برای تغيير رژيم نبود، بلكه برای تغيير نظامِ ارزشهای سياسی و حكومتی هم بود. «تغيير ارزشها» نه تغيير رژيم! اين نبرد، در نهايت نبرد برسر مدرنيته است. گوشهای از اين نبرد در داخل خود اسلام صورت میگيرد. غرب بايد نيروهای مسلمانِ مُدرن و ميانه رو را در جهان اسلام تقويت كند تا آنها بتوانند بر دشمنان مرتجع خود پيروز شوند. غرب بايد نشان دهد كه ارزشهای آن فقط ارزشهای غربی يا ارزشهای آمريكائی نيست بلكه ارزشهائی متعلق به تمامی بشريت است، ارزشهائی جهانشمول كه حق هر شهروند جهانی است.
در جبههی مخالف، عدهای به دلايل مختلف هميشه از غرب و آمريكا نفرت خواهند داشت. اما جدا از آنها، اكثر مخالفان غرب كسانی هستند كه از اروپا و آمريكا متنفر نيستند، بلكه به انگيزههای دولتهای آنها، به انصاف و بیطرفی و صداقت آنها شك دارند. اينها كسانی هستند كه ارزشهای جهانشمول را میپذيرند اما معتقدند خود غرب اين ارزشها را به طور گزينشی و از روی مصلحت، در جائی حمايت میكند و در جائی ديگر حمايت نمیكند. هدف بايد متقاعد كردن اين گروه به انصاف و عدالت از سوی غرب باشد.
به عقيدهی نخست وزير بريتانيا، در پاسخ به تروريسم، بايد از ارزشهای جهانی دفاع كرد. همين دفاع، پاسخ به فقر و بیعدالتی در جهان نيز هست. نبرد برای ارزشهای جهانی بايد بیطرفانه و معطوف به همهی جهان باشد. صلح ميان فلسطينيان و اسرائيل نه تنها برای پايان دادن به ظلم عليه مردم فلسطين، بلكه برای سرنوشتِ كارزار درون اسلام و مسايل وسيع تر خاورميانه، دارای اهميت است. غرب بايد با آسيبهای ناشی از فقر، قحطی، بيماری، و جنگ، به ويژه در آفريقا مبارزه كند و كمكهای خود را به قربانيان آنها افزايش دهد. تعهد به تجارت جهانی بايد همراه باشد با تعهد در قبال توسعهی فقيرترين كشورها و دسترسی آنها به بازارهای جهانی و امكانات تجارت منصفانه.
تونی بلر میپرسد: چطور ممكن است هر روز در دنيا سی هزار كودك بميرند، در حاليكه میشد از مرگ آنها جلوگيری كرد؟ نمیتوان به اوضاع محيط زيست روی كرهء زمين بیاعتنا بود. نمیتوان در سياستهای تجارت جهانی، به تجارت نابرابر و ناعادلانه گردن گذاشت. بدون حل مسألهی فلسطين و اسرائيل، نمیتوان در خاورميانه صلح برقرار كرد.
به همين جهت، به عقيدهی نخست وزير بريتانيا، كشورهای غربی نبايد به طور انحصاری به منافع ملی خودشان بپردازند، بلكه تعهد به ارزشهای جهانی نيز آزمونی است كه در آن غرب بايد نشان دهد حقيقتاً به عدالت اعتقاد دارد. هركجا كه مردمی در ترس زندگی میكنند، غرب بايد جانب آنها را بگيرد.
عبدی كلانتری ـ برای بخش فارسی صدای آلمان ـ از نيويورك