تولد نخستین رمان فیسبوکی
۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبهدرست از روز پنجشنبه، اول ژوئیهی ۲۰۱۰ رأس ساعت ۱۸(به وقت اروپا) نخستین رمان فیسبوک پا به عرصهی وجود خواهد گذاشت. نام این رمان "تابدهنده" یا zwibler است. نویسنده مردی اتریشی است که خود را در مصاحبه با دویچهوله TG معرفی کرده است.
شاید نویسندگان دیگری نیز تلاشکردهاند، آثار ادبی خود را در شبکهی اجتماعی فیسبوک جای دهند، اما برای هیچ کدام از آنها به اندازهی "تابدهنده" تبلیغ نشده است. ولی "تابدهنده" از چنان تبلیغاتی برخوردار بود که توانست، حتی پیش از انتشار نظر ۲۰۰۰ طرفدار یا fan را به خود جذب کند.
آغاز رمان
نویسنده رمان را با چند خبر از اوضاع جاری خود آغاز میکند و داستان آرام آرام به پیش میرود، بیآنکه کسی از سرانجام آن اطلاعی داشته باشد. خوانندگان میتوانند همگام با نویسنده نظرات یا تفسیرهای خود را ارائهدهند و بر سیر رمان تأثیر بگذارند.
هر کس که میخواهد به خیل خوانندگان "تابدهنده" بپیوندد کافی است که آبونه شود، به این طریق که بر روی دکمهی Gefällt mir کلیک کند، به این معنی که " این اثر مورد پسند من واقع شده است".
خواننده حتی میتواند دستیار نویسنده شود. کافی است که بخت با او یاری کرده و آنچه که او به عنوان تفسیر یا نظر مینویسد به مذاق نویسنده خوش آید. در این صورت و تنها در صورتی که نویسنده اجازه دهد نظرات خواننده در نوشتههای بعدی جای خواهد گرفت و در ادامهی داستان بازتاب خواهد یافت.
"تابدهنده"، آغازگر "نامهداستان"ها
.... و بدینسان سنت "نامهداستان"ها یا داستان بلندی که از به هم پیوستن نامهها به وجود میآید با "تابدهنده" در یکی از رسانههای قرن بیست و یکم پا به عرصهی وجود خواهد گذاشت.
اما چرا "تابدهنده"؟ چه فلسفهای پشت این نام پنهان است؟ نویسنده آن را بروز نمیدهد. او میگوید: «اکنون آن را فاش نمیکنم» و به این پاسخ اکتفا میکند که انتخاب این نام با شخصیت خود او در پیوند است،شخصیتی که به گفتهی او «پذیرا برای تازهها و شیفتهی یادگیری» است، شخصیتی که «کنجکاویاش بر هراس از تغییر» میچربد.
نویسندهمیگوید، راهی پرهیجان را انتخاب کرده، راهی که در آن خوانندگان،دیگر همان خوانندگان غیر فعال (پسیو) معمول فیسبوک نیستند. آنها میتوانند به نویسنده و سرنوشت داستان بپیوندند و حتی مسیر رمان را تغییر دهند.
نویسنده در گفتوگو با دویچهوله میگوید، ایدهی "تابدهنده" از مدتها پیش در او وجود داشت اما هرگز پا به عرصهی وجود نگذاشت تا اینکه فیسبوک به وجود آمد.
او فیسبوک را با عباراتی مانند «تجربهی زنده»،«کانالی جدید برای ارتباط، امکان و خطر» توصیف میکند. TG فیسبوک را شبکهای میداند که شیوهی معمول کتابخوانی را تغییر داده است. این شبکه مرزهای ادبیات را «به عقب رانده» و محدودهی آن را «غنیتر» ساخته است. البته این «غنا» نسبی است و مانند هر رسانهی دیگری به «نوع استفاده»ی ما بستگی دارد.
آیا "تابدهنده" جایگزین ادبیات خواهد شد؟
TG، نویسندهی "تابدهنده"، به شدت در برابر این سئوال که «آیا رمان او جایگزین ادبیات خواهد شد» واکنش نشان میدهد و میگوید: «نه به هیچوجه. این رمان جایگزین ادبیات نخواهد شد، بلکه ادبیات را در قالب جدیدی عرضه و تکمیل خواهد کرد».
او ادبیات مدرن را معادل «تشریح راههای جدید»، «امتحان اشکال جدید» و «به عقب راندن مرزها» میداند. در همین فضای ادبیات مدرن است که نویسنده امکان آن را یافته تا با رهآورد خود آن گونه که خود توصیف میکند «به چیزهایی تن در دهد که آنها را قبول ندارد و شاید هم دست به کارهایی بزند یا افکاری در سر بپروراند که شخصا آنها را ناشایست و انزجارآور میپندارد».
در دنیایی که او میسازد همه چیز روا است و از سانسور خبری نیست، مگر در مورد «تبلیغ برای محصولی خاص». همچنین حق نشر نیز در انحصار خود او است، اگر چه که در آنچه که او مینویسد نظرات خوانندگان بازتاب یافته است.
فریبا والیات
تحریریه: فرید وحیدی