توافق اتمی و نگاه پرسشگر روزنامهنگاران ایرانی
۱۳۹۴ مرداد ۲۹, پنجشنبهروزنامهنگارانی که تجربه کار در زمان دولت اصلاحات را دارند با واژه "سیاهنمایی" به خوبی آشنا هستند. این روزنامهنگاران این واژه را نه از زبان بازجویان که از دهان دبیران سرویسهایشان یا دبیران تحریریه به کرات میشنیدند که نباید با انتشار "بیش از حد" اخبار بد، دولت خاتمی را تضعیف کرد و با "سیاهنمایی" بهانه به دست جناح مخالف داد.
نظیر این استدلال حالا پس از توافق اتمی ایران با کشورهای پنج به علاوه یک هم شنیده میشود. فضای مجازی و غیررسمی آینهای است از بحثهایی که این روزها پشت پرده رسانهها جریان دارد: رسانهها چقدر مجازند با انتشار اخبار ناامیدکننده و نگرانکننده مخل شادی مردم شوند؟ چقدر مجازند دولت روحانی را که این روزها از سوی جناح تندرو به اندازه کافی زیر ضرب هست بیشتر تحت فشار قرار دهند و مطالبات شهروندی و حقوق بشری مردم را مطرح کنند؟ نباید با طرح هرروزه مطالبات دولت را تحت فشار گذاشت چرا که در این صورت توسعه اقتصادی هم که حالا شروع شده میتواند متوقف شود و با توقف این پروسه دیگر امیدی برای توسعه سیاسی و اجتماعی باقی نمیماند.
در مقابل گروه دیگری میپرسند: چرا رسانهها در این "جشن هستهای" سهیم شدهاند و نقش پرسشگری و نقد خود را فراموش کردهاند؟ در میان اخبار ورود مقامات بلندپایه اروپایی و به دنبال آنها شرکتهای تجاری به ایران چرا اخبار اعدامها و زندانها گم شده؟ چرا رسانهها بلندگوی دولت شدهاند و نه چشم سوم افکار عمومی؟
بیشتر بخوانید: دو سال دولت روحانی و وعده آزادی اطلاعرسانی
رضا معینی مسئول بخش ایران گزارشگران بدون مرز یکی از کسانی است که در گروه دوم جای میگیرد. او در گفتوگویی که هفته گذشته با بخش فارسی دویچهوله انجام داد نگرانیاش را از تاثیرگذاری سیستم سانسور جمهوری اسلامی حتی بر رسانههای خارج از کشور بیان کرد و گفت: «متاسفانه رسانههای بینالمللی به ویژه بخشهایی از رسانههای فارسی زبان تقریبا میتوان گفت که تحت کنترل و سانسور جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند. بسیاری از رسانههای فارسی زبان در خارج از کشور انتقادهای سازمانهای حقوق بشری و گزارشهای مفصلی را که در این رابطه هست سانسور میکنند و عملا در جشن عظیمی که برای عادی سازی روابط هست سهیم شدهاند و به نوعی هم با نگاه به عادی کردن این روابط و استفاده برای رفتن به ایران وظایفی را که میبایست در عرصه اطلاعرسانی انجام دهند تعدیل کردهاند».
رضا معینی در توضیح این که چطور سیستم سانسور جمهوری اسلامی رسانههای خارج از کشور را هم تحت تاثیر قرار داده، میگوید: «این با همان شگردی که از قبل بوده انجام میشود؛ آقای احمدینژاد به نوعی دیگر آن را انجام میداد و آقای روحانی با یک لبخند ظریف میتواند این کار را پیش ببرد. یک روزنامهنگاری که از خارج به ایران میرود بدون شک برای آنکه ادامه کارش را حفظ کند باید یک سری مسائل را رعایت کند این در همه کشورها هست. از این رابطه به وجود آمده برای بازگشایی و هم زمان این جشن عادی کردن روابط دارد سوءاستفادههایی هم میشود».
یکی از روزنامهنگاران آلمانی که در سالهای پایانی اصلاحات و در دولت اول احمدینژاد مرتب به ایران سفر میکرد، مورد انتقاد روزنامهنگاران ایرانی مقیم آلمان قرار گرفته بود که چرا اخبار نقض گسترده حقوق مردم و فشارهایی را که در زمان احمدینژاد بیش از پیش بر مردم وارد میشود منعکس نمیکند و تنها گزارشهای مثبت یا خنثی منتشر میکند.
پاسخ او به این انتقاد این بود که اگر گزارشهای منفی منتشر کند دیگر ویزا برای سفر به ایران به او داده نخواهد شد و معتقد بود در این شرایط همین رفتن او به ایران مهم است و نباید کاری کرد که جلوی آن گرفته شود.
به نظر رضا معینی این همان استدلالی است که الان هم از سوی برخی روزنامهنگاران غیرایرانی مطرح میشود.
"سیاهنمایی" یا "سیاهکاری"؟
عیسی سحرخیز عضو انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران و یکی از بنیانگذاران انجمن دفاع از آزادی مطبوعات در گفتوگو با دویچهوله درباره واژه "سیاهنمایی" به خاطرهای از دوران زندانش در گفتوگو با بازجویان اشاره میکند و میگوید در پاسخ به اتهام همیشگی آنها به روزنامهنگاران که همین "سیاهنمایی" بود به آنها میگفته: «وقتی شما سیاهنمایی را مطرح میکنید آیا آن چیزی را که واقعا سیاه است و در مقابل آینه قرار میگیرد و روزنامهنگار وظیفهاش هست که بدون دخل و تصرف آن را مطرح کند آن را سیاهنمایی میدانید یا خودتان جایی سیاهکاری کردید و آن سیاهکاری چون بیان شده و افکار عمومی در مقابل آن قرار گرفته آن را سیاهنمایی میخوانید و به آن اتهام میزنید؟»
آقای سحرخیز در توصیف شرایط روزنامهنگاران در برهههایی مانند امروز که توافق اتمی خرسندی تقریبا همگانی را به دنبال داشته معتقد است که روزنامهنگار باید کار خودش را انجام دهد و مراقب باشد تا از آن سوی بام به پایین نیفتد.
بیشتر بخوانید: کدام وعدههای روحانی محقق شدند؟
او میگوید: «رسانه و روزنامهنگار باید همچون آینه پاک و زلال منعکسکننده واقعیتهای جامعه خودش باشد و به گونهای تلاش بکند که از دوسوی پشتبام نیفتد، به این معنا که در جایی به عنوان روابط عمومی حاکمیت یا دولت تلقی نشود و در جای دیگر هم هر چیزی را که اتفاق افتاده بخواهد در آنها دخل و تصرف کرده و با تحریف بیان کند.»
عیسی سحرخیز معتقد است حتی اگر یک روزنامهنگار نگاه مثبتی به دولت داشته باشد باید دید منتقدانه خودش را حفظ کند و نقد حاکمیت را که بخشی از وظایف روزنامهنگاری است فراموش نکند.
طرح مطالبات مردم و بلندگوی افکار عمومی شدن هم بخش دیگری از وظایف روزنامهنگار است که به گفته سحرخیز در این بخش هم روزنامهنگار نباید به بهانه تضعیف نکردن دولت، دچار خودسانسوری شود چرا که خود سانسوری یعنی محروم کردن مردم از حق دانستن.
"شرایط برای بیان نقد، طبیعی نیست"
تنها رسانههای بینالمللی نیستند که در این زمینه مورد انتقاد قرار میگیرند؛ بخشی از رسانههای فارسی زبان خارج از ایران نیز به این متهم هستند که در موج "تعریف و تمجید" از توافق اتمی و عملکرد دولت روحانی، وظیفه اصلی خود را فراموش کردهاند.
عیسی سحرخیز این مسئله را رد نمیکند و در تحلیل آن میگوید: «واقعیت این است که بسیاری از روزنامهنگاران جدید رسانههای فارسی زبان به جنبش سبز تعلق دارند. اینها طبیعتا در فعالیت رسانهای خودشان هم ناخواسته آن رسوبات گذشته را دخالت میدهند و دست خودشان هم نیست. وقتی حکم سعید مرتضوی صادر میشود یا بحث پرونده کهریزک به میان میآید اینها خودشان را یک پای ماجرا میدانند یعنی خودشان با آقای مرتضوی پرونده دارند، مرتضوی با آنها برخورد کرده، آقای اژهای رفتارش با روزنامهنگاران مشخص بوده، احمدی نژاد زندگی آنها را بر باد داده واینها ناخودآگاه در زبان این روزنامهنگاران تاثیر میگذارد».
بیشتر بخوانید: شکایت وزارت ارشاد از روزنامه وطن امروز
سحرخیز نتیجه میگیرد که شرایط ایران شرایط طبیعی نیست که بشود رسانههای فارسی را با رسانههای آزاد و مستقل دنیا مقایسه کرد و در نتیجه گذشته روزنامهنگاران که اکثرا هم گذشته پردرد و رنجی بوده ناخودآگاه در زبان نوشتاری آنها و یا در پرسشهایی که مطرح میکنند بدون آنکه بخواهند نقش دارد.
این روزنامهنگار تاکید میکند که رسانه باید کار خودش را انجام دهد اما میگوید نمیتواند این موضوع را در نظر نگیرد که "هر انسانی به گونهای برآمده از یک شرایط خاص سیاسی و اجتماعیست که این خواستگاه بر رفتار و عملکردش اثر میگذارد" و روزنامهنگار نیز از این قاعده مستثنی نیست.
عیسی سحرخیز تصریح میکند که روزنامهنگار مستقل و آزاد باید کارش را مانند یک آینه شفاف انجام دهد و واقعیات را همانگونه که هستند منعکس کند؛ آینهای تخت که نه محدب است و نه مقعر.