تنوع ساز و آواز در برنامه "مولوی در ترانه"
۱۳۹۱ شهریور ۱۹, یکشنبه"شب هزار و دوم، اپرای ایرانی"، "شب پیانوی ایرانی" و "ترانههای مشروطیت" از جمله دیگر برنامههای کانون آوازه بوده که در طول چند سال اخیر اجرا شده است.
ببینید: گزارش تصویری از کنسرت "مولوی در ترانه"
در چهارمین برنامه این کانون، ۸ نوازنده به همراهی دو خواننده ساختههایی از حسین علیزاده، مجید درخشانی و فرزین دارابیفر را به همراه نغمهها و سرودههایی از موسیقی افغانی اجرا کردند.
همنوازی نوازندگان ایرانی، افغان و آلمانی
به نظر میرسید ترکیب گروه در مقایسه با اجرای برنامه ترانههای مشروطیت که امسال برگزار شد، از ترکیب سازهای متنوعتری بهره میبرد، تنوعی که بر اجرای خوب و پرطنین تصنیفها بیتاثیر نبود.
فرزین دارابیفر نوازنده تار وسه تار که سرپرستی گروه موسیقی را برعهده داشت، در این اجرا سازهای کمانچه (عارف ابراهیمپور)، سنتور (بامداد اسماعیلی)، نی (احمد انوشه) و تار و بم تار (محمدعلی سالاری) را در کنار هم نشانده بود.
آنچه در مورد این اجرا و انتخاب نوازندگان جلب توجه میکرد حضور دو نوازندهی افغان، داوود خان سادوزای (رباب) و یما کریم (طبلا) در کنار یوهانا اشتاین، نوارندهی آلمانی (ویولن سل) بود که به گفتهی محمود خوشنام، مدیر برنامه «مولوی در ترانه، این ترکیب از نوازندگان جهانی بودن مولوی را به مخاطبان یادآور میشد.
تصانیف ایرانی به همراه سرودهای افغانی
بخش نخست برنامه مولوی در ترانه با تکنوازی نی احمد انوشه آغاز شد تا مقدمهای باشد برای سخنرانی محمود خوشنام که میخواست از جایگاه اشعار مولوی در موسیقی ایرانی بگوید. این کارشناس موسیقی به ویژگیهای غزلیات مولوی پرداخت و ابعاد موسیقایی شعر او را برشمرد.
همچون برنامههای پیشین در این برنامه نیز مجری تمامی سخنرانیها و توضیحات مربوط به قطعات و تصانیف را به زبان آلمانی و فارسی ارائه میکرد.
تصنیف "ای جان" از ساختههای مجید درخشانی با صدای زهره جویا، خواننده ایرانی-افغان، نخستین گروهنوازی برنامه به همراه آواز بود. هنرمند افغان، داوود خان سادوزای قطعهای از ساختههای خود با نام "سرود" را به همراهی طبلا اجرا کرد که مورد پسند و تشویق علاقمندان در سالن قرار گرفت. هر دو نوازنده که پرتوان و پرتکنیک مینواختند، به ظرافتها و گوشههای موسیقی افغانی نیز تسلط داشتند.
سپس شاپور سلیمی به دکلمهی فارسی و آلمانی برخی از اشعار مولوی پرداخت که با دو نوازی کمانچه و سنتور همراهی میشد. تصنیف "عشق عشق" با شعری از نظامی دیگر اجرای زهره جویا بود تا نوبت به خوانندهی جوان برنامه، حسین بهاربین برسد.
حسین بهاربین که دانش آموختهی موسیقی است و تعلیم آواز نزد استادانی همچون نصرالله ناصحپور، ردیفدان برجسته ایرانی را در کارنامه هنری خود دارد، برای اجرای تصنیفی از ساختههای حسین علیزاده با نام "دیوانه شو" بر روی صحنه آمد.
بهاربین پیش از اجرای تصنیف به همراه تار دارابیفر آواز خواند تا تواناییهای خود را در این بخش نیز به علاقمندان معرفی کند. این خوانندهی جوان موسیقی ایرانی تحریرهایی دقیق و تسلطی مثال زدنی در آواز داشت. اجرای تصنیف دیوانه شو با صدای پرطنین و خوش رنگ بهاربین مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و بخش اول برنامه با اجرای این تصنیف پایان گرفت.
ترکیبی از بداهه نوازی و دکلمه شعر
پس از تنفسی کوتاه بخش دوم برنامه مولوی در ترانه با سخنرانی الهه خوشنام آغاز شد. وی به جایگاه شعر مولوی در میان سایر فرهنگها اشاره کرد و از هنرمندانی غیرایرانی نام برد که بر روی اشعار مولوی ترانه ساخته و خواندهاند. پس از توضیحات الهه خوشنام آهنگی از مدونا بر روی شعر مولوی برای حضار در سالن پخش شد.
در ادامه برنامه تصنیف "من مست و تو دیوانه" از ساختههای استاد احمد فاضل نای نواز با صدای زهره جویا و همراهی آواز داوود خان سادوزای اجرا شد. اجرای این تصنیف و در ادامه دکلمهی اشعار مولانا توسط شاپور سلیمی با همراهی سه تار دارابیفر در نوا و چهارگاه که پایان یافت، نوبت به گروه نوازی نوازندگان رسید.
فرزین دارابیفر در توضیح این قطعه گفت که بر اساس تمرینات گروه و بر پایه بداهه نوازی شکل گرفته است. این قطعه بداهه به گونهای تنظیم شده بود که هر یک از نوازندگان ترجیع بند قطعه را در فرصت کوتاهی که در اختیار داشتند مینواختند. نوبت به نوازنده آلمانی که رسید همه مشتاق بودند تا اجرای یوهانا اشتاین را ببینند آن هم با ویولن سل و بر روی ملودی از موسیقی ایرانی. نوازنده جوان آلمانی به خوبی از عهده کار بر آمد و لبخند دارابیفر در خاتمه نشان داد که او نیز از اجرای نوازنده جدید گروه رضایت دارد.
پس از این قطعه تصنیف "دزدیده چون جان میروی" از ساختههای مجید درخشانی با صدای زهره جویا اجرا شد تا نوبت به تصنیف دیگری با صدای حسین بهاربین برسد؛ تصنیف باز آمدم به آهنگسازی فرزین دارابیفر. این تصنیف که پایانبخش برنامه بود مورد توجه حاضران قرار گرفت، و گروه نیز آن را با توجه به تشویق و استقبال حاضران، دوباره اجرا کرد.
از اجرای خوب نوازندگان برنامه و صدای خوش خوانندگان که بگذریم، به مشکل صدابرداری در سالن میرسیم که همچون بسیاری از کنسرتهای ایرانی در داخل و خارج از کشور مسئله ساز است. جای خالی تنبک را نیز نباید فراموش کرد. لزوم استفاده از این ساز همراه آنجا خود را نشان داد که حاضران در سالن که میخواستند قطعهای ریتمیک را با دست زدن همراهی کنند، ریتم قطعه را نمییافتند و طبلا هم کمکی به آنها نکرد. تا اینکه احمد انوشه با اشاره عارف ابراهیمپور دف را بر داشت و با گرفتن ریتم قطعه، حاضران را از دست زدنهای ناهمگون نجات داد.
استقبال مخاطبان از این برنامه اما قابل توجه بود و به نظر میرسد برنامههای کانون آوازه رفته رفته مخاطبان ایرانی و غیرایرانی خود را مییابد و به برنامهای دنبالهدار برای آشنایی با موسیقی و ادبیات کلاسیک و معاصر ایران تبدیل میشود.