تلاشهای ناکام برای افزایش بهای نفت
۱۳۸۷ آبان ۲۵, شنبهایران از کشورهای صادر کننده نفت خواسته تا در نشست فوقالعاده اوپک در قاهره، برای کاهش تولید یک تا یک و نیم میلیون بشکه نفت خام در روز تصمیم گیرند. این در حالی است که کاهش تولید اوپک در ماه گذشته به میزان یک و نیم میلیون بشکه، کمکی به مهار روند نزولی بهای نفت نکرده است. قیمت نفت خام در روز جمعه ۱۴ نوامبر، به بشکهای ۵۷ دلار و ۴ سنت رسید.
دکتر فریدون خاوند کارشناس اقتصادی در گفتگو با دویچهوله، چشمانداز چنین تلاشهایی را منفی میبیند. وی تاکید میکند که بحران مالی کنونی تا اواخر سال ۲۰۰۹ ادامه خواهد داشت و رکود اقتصادی موجود در سطح جهان، جای امیدی برای تغییر در وضعیت کنونی عرضه و تقاضا نخواهد گذاشت.
مصاحبه با دکتر فریدون خاوند
آیا این تصمیم در حالیکه کاهش ماه قبل کمکی به ترمیم قیمتها نکرد، چشمانداز موفقیت دارد؟
فریدون خاوند: به نظرمن در شرایط کنونی چنین تصمیماتی موثر نیستند. اینک جهان با شدیدترین بحران مالی پس از سال ۱۹۲۹ میلادی مواجه است. اقتصاد آمریکا در حال رکود است و کشورهای حوزه یورو هم از شش هفت ماه قبل رشد منفی داشتهاند. اقتصاد جهانی به نفسنفس افتاده و همین تقاضای نفت را پایین میآورد. اگربحران ژئوپولیتیک خاصی ایجاد نشود، حتی اگر اوپک تولید خود را پایینتر هم بیاورد، تاثیری در رابطه عرضه و تقاضا ایجاد نمیشود.
با اعلام رسمی ورود اتحادیه اروپا به دوران رکود، آیا میتوان امیدوار بود که با تغییراتی ولو بطیء، بهای نفت رو به بهبود بگذارد؟
بر اساس تمام ارزیابیها از جمله برآورد صندوق بینالمللی پول، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و ارزیابی اژانسهای محلی در سطح کشورهای اتحادیه اروپا، بحران به احتمال بسیار زیاد تا اواخر سال ۲۰۰۹ ادامه خواهد داشت. در این شرایط سطح تقاضای نفت هم پایین خواهد بود. به عقیده آژانس اطلاعات انرژی آمریکا که وابسته به وزارت انرژی این کشورست، در سال ۲۰۰۹ میلادی، بهای هر بشکه نفت پیرامون ۶۳ دلار خواهد بود. آژانس بینالمللی انرژی میگوید که بهای هر بشکه نفت ۸۰ دلار خواهد بود. ولی برخی تحلیلگران میگویند که بهای نفت حتی تا حد هربشکه ۳۰ دلار نیز سقوط خواهد کرد. چشمانداز اقتصادی جهان هیج روشن نیست. پیش بینیها هم روشن نیستند. احتمال زیاد این خواهد بود که بحران اقتصادی و مالی که به قدرتهای نوظهور چون چین و هند هم رخنه کرده، تا سال ۲۰۰۹ ادامه داشته باشد.
یکی از مشاوران آقای احمدینژاد اعلام کرده که بخشی از ذخایر ارزی ایران مبدل به طلا شده اند. این چه گشایشی میتواند برای دولت داشته باشد؟ آیا زیان ناشی از تنزل قیمت نفت را جبران میکند؟
در مورد مسائل مربوط به تمشیت مسائل ارزی در ایران حرف و شایعه زیاد است و کسی نمیداند که درست ماجرا چیست. زمانیکه یورو به سرعت بالا میرفت و دلار سقوط میکرد، همواره عنوان میشد که ذخایر ارزی ایران به یورو است نه به دلار. حال که یورو در حال سقوط است و به نظر میرسد ضرر زیادی متوجه ایران شده، عنوان میکنند که طلا دارند. به نظر من این سیاستها درست نیستند و هرکشور باید سبدی از مجموعه ارز و طلا در حزانه بانک مرکزی داشته باشد و به قول معروف همه تخم مرغها را دریک سبد نگذارد. این نشان میدهد که مشاوران آقای احمدینژاد هنوز در مورد اقتصاد جهانی چیز زیادی نمیدانند.