تك مضراب: گفتگو با خودم
۱۳۸۴ مهر ۲۱, پنجشنبه۱. زوج موفقی هستيد! رازش چيِه؟
خوب ما هميشه باهميم و همه چيز را با هم پيشگويی مىكنيم و درست هم درمياد.
مثلاً؟
مثلاً من ميگم: امروز بارون مياد، همسرم ميگه: نمياد. من ميگفتم: رفسنجانی رئيس جمهور ميشه، همسرم ميگفت: احمدىنژاد. هميشه يكیمون درست ميگيم ديگه.
۲ـ فرض كنيم تو مسئول امنيت مردم در ايران باشى. اگر توی يكی از نيروگاههای هستهاى، انفجار شديدی پيش بياد، چه كار ميكنى؟
همون ثانيه مردم را به يك شهر آباد منتقل ميكنم.
اگر توی دوتا نيروگاه انفجار پيش بياد چى؟
مردم هردو جا را به دو شهر آباد منتقل ميكنم.
تو سه تا چي؟
به سه شهر آباد.
خوب، اين همه شهر آباد را از كجا ميارى؟
از همونجا كه تو اون همه نيروگاه را آوردى.
۳ـ امشب ميخوام ببرمت پيش شيخمون. هرچی را بخوای پيشگويی ميكنه.
به! من خودم يه پا پيشگو ام.
چه طور؟
همين يك هفته پيش، به رفيقم گفتم يه وقت مسافرت نری ها، تصادف ميكنى.
نرفت، پيشگوييم درست در اومد. تصادف نكرد.
۴ـ اگر زنی به شوهرش بگه: من يك موی ترا به دنيا نميدم، تو متوجه ی چی ميشى؟
متوجه ميشم كه يا اين زن خيلی عاشق شوهرشه، يا سر شوهرش طاسه.
۵ـ به نظر تو، آب چاه زمزم خنكتره يا آب حوض كوثر؟
اگر عبيد خونده بودی خودت ميدونستى.
چه طور؟
چون سؤال تو از هردوشون خنكتره.
۶ـ راستی مگه احمدی نژاد تو سازمان ملل چی گفته كه خيلىها از دستش ناراحتند و ميگن ناجور حرف زده؟
واّلا ميگن اون حرفهايی كه قرار بوده توی فيضيه ی قم بزنه، رفته تو سازمان ملل گفته. عكس اين كار را ميكرد، البته بهتر بود.
۷ـ از برنامه ی قبلی ما بيشتر خوشت اومد يا از برنامه ی امروز؟
از برنامه ی بعدى.