تدفین در دوران کرونا؛ دشواری باورنکردنی در موقعیت آخرالزمانی
۱۳۹۹ فروردین ۲۸, پنجشنبهیک مرد تنها با شانههای فروافتاده، ماسک بر صورت، به دنبال یک تابوت با چهار حملکننده. آوازهخوان میخواند: ضیافتهای عاشق را خوشا بخشش خوشا ایثار....
تابوت در جایگاه مخصوصی احتمالا برای سوزانده شدن قرار میگیرد و پردههای دور جایگاه بسته میشوند. خوشا پیدا شدن در عشق برای گم شدن در یار...
مرد تا آخرین لحظه بسته شدن پرده دستش را از روی تابوت بر نمیدارد. آوازه خوان همچنان میخواند: چه دریایی میان ماست، خوشا دیدار ما در خواب....
آن تابوت حامل فرزانه تاییدی بود و آن مرد با شانههای فروافتاده بهروز بهنژاد، دو بازیگر قدر و سرشناس تاتر و سینما. چه کسی فکرش را میکرد که فرزانه تاییدی اینگونه غریبانه به خاک سپرده شود؟
فریبرز رییسدانا، اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران نیز تدفینی کمابیش مشابه داشت. کسانی که بر سر مزار او حاضر بودند تعدادشان به انگشتان دست هم نمیرسید. اگر کرونا نبود شاید تدفینی در حد و اندازه شاملو یا قربانیان قتلهای زنجیرهای در انتظار رییسدانا میبود.
اینها چهرههای سرشناس و شناختهشده بودند. اما برای آدمهای معمولی نیز روال به همینگونه است و به همین اندازه دردناک.
فرانک از تدفین مادر شوهرش در تهران که در اثر کرونا فوت کرده برای ما میگوید؛ زنی ۸۰ ساله و به شدت مذهبی با خانوادهای معتقد و سنتی: «به هیچ کدام از بچههایش اجازه ندادند به جنازه نزدیک شوند، اجازه نداشتند صورت مادر را برای آخرین بار ببینند، اجازه نداشتند حتی دعای تلقین برایش بخوانند. از نماز میت پرسیدیم، گفتند در بیمارستان خوانده شده. میدانی برای یک خانواده مذهبی نخواندن نماز میت چه معنایی دارد؟»
اوایل شیوع کرونا به خانوادهها اجازه داده نمیشد تا مردگانشان را در جایی که میخواهند دفن کنند. حالا اما با بالارفتن آمار کشته شدگان، دیگر دولت توانایی تامین مکان برای خاکسپاری ندارد و خانوادهها میتوانند آنجایی که میخواهند رفتگانشان را دفن کنند.
مادر شوهر فرانک را با اجازه ویژه در مقبره خانوادگی دفن کردند اما با ریختن چندین کیلو آهک بر روی پیکرش.
میگوید پس از تدفین هریک از بچهها به خانه خودشان رفتند و دختر کوچکتر که با مادر زندگی میکرد تنها به همان خانهای بازگشت که مادر در آن نفسهای آخرش را کشیده بود. تا ۱۴ روز باید در آن خانه میماند و هیچ کدام از خواهر و برادرها اجازه نداشتند کنارش باشند.
سوگواری در تنهایی را شاید کسانی که در غربت زندگی میکنند تجربه کرده باشند اما اینگونه تنها حبس شدن در خانهای که تا چند روز پیش مادر در آن نفس میکشید قطعا طعم تلخ دیگری دارد.
تسلا تنها با نگاه
از این داستانها در ایام کرونا زیاد شنیده و خواندهایم؛ از این تنها ماندنهای پس از مرگ عزیز، از این خلأ مطلق پرناشدنی و از سوگواری در تنهایی.
اینها مختص ایران نیست. روزنامه دیتسایت آلمان در گزارشی از "دشواری باورنکردنی" تدفین در دوران کرونا نوشته است. این روزنامه با یک برگزارکننده مراسم تدفین در شهر کلن صحبت کرده و از قول او نوشته است: «اینجا در کلن درحقیقت دیگر مراسم تدفینی برگزار نمیشود چرا که اجازه استفاده از سالنهای مراسم تدفین وجود ندارد.»
کریستف کوکلکورن میگوید تنها یک کشیش یا یک سخنران یا یکی از اعضای خانواده متوفی میتواند او را تا کنار گور همراهی کند و چند جمله ای حرف بزند. برای تدفین نیز تنها همسر یا شریک زندگی، فرزندان و نوهها اجازه حضور دارند.
این مسئول مراسم تدفین میگوید: «برای خانواده تنها ماندن در این لحظات سوگواری به طرزی باورنکردنی دشوار است، اینکه باید از هم دور بمانند و درست در همین لحظات که به آغوش یکدیگر نیاز دارند تنها با نگاهی از دور میتوانند یکدیگر را تسلا دهند. این واقعا یک موقعیت دیوانهکننده است.»
کارگروهی برای سوگواری
حالا شهرداری تهران دست به کار شده و با راهاندازی کارگروه تخصصی سوگ، قصد دارد این "موقعیت دیوانهکننده" و این "دشواری باورنکردنی" را برای بازماندگان سهلتر کند.
این کارگروه متشکل از یک روانپزشک، یک روانشناس، دو انسانشناس و چندین انجمن و موسسه مددکاری است.
معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، درباره این کارگروه و وظایف آن گفته است: «طراحی مدل ارائه خدمات سلامت روان با بهرهگیری از ظرفیت خانههای سلامت در سطح همه محلات از جمله ارائه خدمات مشاوره و روانشناسی سوگ، اقدامات اجتماعمحور، تشکیل شبکه اجتماعی داغدیدگان و گروههای همتا، بهرهگیری از ظرفیت مددکاران اجتماعی، روانشناسان و مشاوران از دیگر اقدامات پیشبینیشده در کارگروه تخصصی سوگ است.»
محمدرضا جوادی یگانه همچنین گفته: «کارگروه سوگ با اجرای مراسم سوگواری به صورت آنلاین، تعیین یک روز برای همدردی با بازماندگان با انجام کارهای نمادینی همچون کاشت درخت، برگزاری شب شعر مجازی، اجرای کنسرتهای آنلاین ویژه خانواده متوفیان میتواند از حجم غم و اندوه این افراد بکاهد.»
فرانک میگوید خانواده همسرش از سراسر دنیا با هم یک گروه تلگرامی درست کردهاند تا نوهها و نتیجهها و خواهرزادهها و برادرزادههای متوفی بتوانند دوران سوگواری را لااقل به صورت مجازی با هم طی کنند. او میگوید تشکیل این گروه تاثیر مثبت زیادی بر روحیه بازماندگان داشته است.
خلاء پس از مرگ یک عزیز، خلایی نیست که به آسانی پر شود، گاه اصلا پر نمیشود. اما تحمل این فقدان آن هم در دورهای که دیگر در آغوش کشیدن هم ممنوع شده شاید با تلاشهای دولتها و نهادهای مرتبط آسانتر شود.