ايستادگى مقابل تماميتخواهى در دانشگاهها
۱۳۸۴ آذر ۱۲, شنبهآخرين اقدامى كه موجب ايجاد تنش و بروز اعتراض گسترده در دانشگاه شد، انتصاب يك روحانى به رياست دانشگاه تهران بود. دانشگاه امير كبير يا پلى تكنيك سابق نيز روز يكشنبه ششم آذر شاهد تجمعى گسترده بصورت تريبون آزاد دراعتراض به برقراری مجدد سيستم "انتصابی" در تعيين روسای دانشگاهها و نيز پليسى شدن جو دانشگاهها بود. دو تن از دانشجويان ، آقايان عباس حكيمزاده و نصرالله كشاورز شاخصهاى فضاى پليسى را چنين بر مىشمرند:
عباس حكيم زاده: داخل دانشگاهها آمدهاند فضايى درست كردهاند كه حتى الامكان سعى میكنند اگر دانشجوها كار خاصى در محيط ندارند، اعم از كار درسى، كلاسى يا از اين قبيل آنها را راه ندهند. يك مورد ديگر فشار، احضارهاى بسيار زياد به كميته ى انضباطى است به دلايل واهى و ديگر طرح جديد كه اخيرا از وزارت علوم ابلاغ شده تا انتظامات زير نظر حراست برود. اين باعث میشود نگهبان تمام خوابگاهها و نگهبان تمام دانشگاهها همه كارمندان وزارت اطلاعات بشوند، چون حراست زير نظر وزارت اطلاعات است.“
نصرالله كشاورز: من با بعضى دانشجوها كه صحبت میكردم راجع به كميته انضباطى آنها میگفتند وقتى آنجا میرويم خيلى ما را میترسانند. تهديد به اخراج و تعليق میكنند. دخترها را تهديد میكنند كه با خانوادههايشان تماس میگيرند و يكسرى اطلاعات به آنها میدهند كه اينجور چيزها دانشجويان را بسيار مىترساند و اين فضاى ترس به پليسى شدن فضاى دانشگاهها كمك میكند.“
در تريبون آزاد دانشگاه امير كبير از جمله به فشارهاى فزايندهای كه اينك در دانشگاهها به دختران وارد میشود، اشاره شد. به روال معمول ازحجاب و آرايش و ظاهر آنها ايراد میگيرند و كار به ايراد ختم نمیشود. چگونه؟
عباس حكيم زاده: اگر مانتوى دختران از يك حدى كوتاهتر باشد، كارت دانشجويى آنها را ضبط میكنند و آنها را راه نميدهند داخل دانشگاه. در مورد آرايش هم همينطور. اينها بلافاصله احضار میشوند به كميته انضباطى و آنجا توسط كارمندانى كه حداقلى از ادب و شعور را ندارند، مورد ارشاد قرار میگيرند.“
دانشجويان پسر به فراست دريافتهاند كه اگر در قبال دخالت در حقوق فردى و تحت فشار گذاشتن دخترها سكوت كنند، دير يا زود نوبت خودشان هم خواهد رسيد. پس بهتر است تا دير نشده نسبت به چنين روشهايى اعتراض همبسته نشان دهند.
نصرالله كشاورز: در اين موارد مستقيما به آزادى مدنى و حقوق شخصى افراد توهين میشود. اگر قضيه به همين ترتيب پيش برود، ممكن است به سمتهايى بروند كه قبلا در جامعه بود كه داخل دانشگاهها حتى پسرها را با آستين كوتاه راه نمیدادند. من فكر میكنم چون دخترها اصولا در داخل دانشگاه فعاليت شان كمتر از پسرهاست، اول سراغ آنها رفتهاند كه اگر در مورد آنها خوب نتيجه داد بعد سراغ بقيه بروند.“
در تريبون اخير دانشگاه امير كبير سرانجام ديده شد كه دخترخانمى هم حضور داشت و سخنرانى كرد. وقتى از عباس حكيم زاده میپرسيم چرا نقش دختران دانشجو در تشكلهاى دانشجويى اينهمه كمرنگ است، يا آنها اصلا حضور ندارند، به مولفههاى بازدارنده فرهنگى و عرفى در مورد دخترها اشاره میكند. اين واقعيتى است. هزينه بازداشت يا اخراج يا تعليق يك دختر دانشجو به مراتب از يك دانشجوى پسر به ويژه براى خانوادهها و آينده آن دختر در جامعه ما بيشتر است.
عباس حكيم زاده: ما از هر دخترى خواهش میكرديم بيايد توى تريبون صحبت كند بخاطر فشارهاى زيادى كه عليه اينها هست و تمام ترس شان اينست كه مثلا با صحبت كردن در تريبون فشارها بيشتر شود.آن فردى كه رفت صحبت كرد حتى میترسيد تعليق بخورد و درس اش ناتمام بماند.“
نصرالله كشاورز بر لزوم حضور مستقيم خود دخترها در اعتراض به فشارهايى كه به آنها میآيد، تاكيد میكند و میافزايد اگر آنها فعال نباشند، اگر آنها جدى نباشند، نمیشود گفت كار زيادى از دست ديگران ساخته خواهد بود.
هشت سال دوران آقاى خاتمى گرچه با حادثه كوى دانشگاه همراه بود، اما مصاحبه كنندگان با ما موانع و مشكلات آن دوران را دستكم بخاطر قولها و شعارهايى كه آقاى خاتمى میداد، فزاينده نمیدانند. به نقل از عباس حكيم زاده حداقل اگر در آن دوران قرار بود فشارى به دانشگاهها يا جنبش آزاديخواهى ايران وارد شود، تلاش میشد از سوى دولت نباشد، اما اينك بخاطر يكدست تر شدن حاكميت از سوى تمام اركان به جنبش دانشجويى و جنبش آزاديخواهى فشارهاى فزايندهای وارد میشود.
براى برخى اين پرسش پيش میآيد كه مبادا سمت نهايى برنامههايى نظير انتصاب تنش آميز يك روحانى به رياست دانشگاه تهران يا اظهارات آقاى مصباح يزدى كه گفته ستاد انقلاب فرهنگى موفق نبوده، يا گفتههاى آيت الله مكارم شيرازى پيرامون بررسى كتابهاى درسى مدارس توسط حوزه علميه، نشان از تدارك يك انقلاب فرهنگى جديد داشته باشد. دكترمحمد ملكى نخستين رييس دانشگاه تهران پس از انقلاب اين احتمال و اين سوال را چنين پاسخ میدهد:
”من معتقدم به هيچوجه زمان به عقب برنميگردد. آن اعمالى را كه اينها در دهه ۶۰ انجام دادند، نه شرايط داخلى و نه شرايط جهانى اجازه نمیدهد تا دو مرتبه همان بازى را دربياورند و آن همه بلا به اسم اسلامى كردن و انقلاب فرهنگى كردن سر دانشگاه بياورند كه من فكر میكنم تا صد سال ديگر نشود لطمهای را كه اين آقايان به دانشگاها زدند، جبران كرد.“
عباس حكيم زاده نيز نگرانىهاى جارى در مورد اينكه تشكلهاى موجود دانشجويى چقدر در اثر اين فشارها لطمه بخورند يامتلاشى شوند را بيمورد میداند و اميدوارانه میگويد:
” تاريخ نشان داده كه جنبش دانشجويى در يك شرايط سخت نه تنها رو به اضمحلال نميرود بلكه منسجم تر میشود و نيروهاى اجتماعى بيشتري را میتواند به طرف خود جذب كند،بخاطر آن اشتراك منافعى كه پيش میآيد. من به آينده اميدوارم و احساسم اينست كه جنبش دانشجويى انسجام خود را دراين موقعيت بهتر میتواند حفظ كند.“