انقلاب و جنبش سبز، تفاوتها و مشابهتها
۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبهمقایسه انقلاب سال ۵۷ و جنبش اعتراضی سال ۸۸ به شواهد و مستندات دقیق نیاز دارد. برای چنین سنجشی لازم است زمینههای تاریخی، اجتماعی، شرایط جهانی و همه محرکـها بررسی شوند. یکی از دشواریهای این قیاس این است که جنبش سبز هنوز در جریان است و نمیتوان افق نهایی آن را پیشبینی کرد.
به نظر بیشتر تحلیلگران، انقلاب بهمن با رویکرد ضد امپریالیستی و ضد استبدادی، اولویتی برای حقوق بشر و آزادیهای فردی قائل نبود، حال آنکه جنبش سبز حامل شعارهایی اساسی برای دمکراسی، حقوق مدنی است و نشانی از دگمهای ایدئولوژیک ندارد.
نگاه ایدئولوژیک، نگاه عرفی
دکتر شهلا اعزازی، جامعهشناس و پژوهشگر با تکیه بر این نکات، از تفاوت در هدفهای این دو برهه میگوید: « درسال ۵۷ هدف تغییر رژیم بود. اما الان اکثر شعارها، درخواست آزادیهایی است که افراد برای زندگی خصوصی خود میخواهند. نظرها، خواستها و مطالبات مردم در جنبش سبز نیز بسیار گسترده و متکثراست. این خواستها در سال ۵۷ مطرح نبودند.»
خانم اعزازی از نقش سازمانهای سیاسی در شکلدادن به رفتارها و دگمهای آن زمان میگوید. اینکه حتی بسیاری دختران و زنان غیرمذهبی به تشویق گروههای چپ، با روسری در تظاهرات شرکت میکردند: «آن زمان فروپاشی رژیم و به دستگرفتن حکومت مورد نظر بود. بسیاری گروهها که از طیف چپ هم بودند، گاهی بیشتراز مردم عادی و با تفکرات ایديولوژیک همان زمان، حجاب را تشویق میکردند. یعنی یک منفعت ایدئولوژیک و نفع گروهی را به حقوق عمومی و فردی ترجیح میدادند. اما شعارهای امروزی در بطن خودشان روی دمکراسی و حقوق شهروندی تاکید میکنند، این شعارها در سال ۵۷ اگر هم مطرح میشدند خیلی کم بود و بیشتر خطاب به حکومت بود مانند شاه یا دشمنان خارجی و غیره.»
خشونت و شور، مسالمت و شعور
مهرداد درویشپور، جامعهشناس مقیم سوئد تفاوت اصلی میان انقلاب ۵۷ و جنبش ۸۸ را در ارتقای شعور اجتماعی و روحیه مسالمت میان معترضان میداند: « در انقلاب، ما شاهد شور گسترده اما فقدان شعور سیاسی دمکراتیک بودیم. در انقلاب ما آشتیناپذیری کامل داشتیم و تمایل به روشهای خشن و قهرآمیز در میان روشنفکران و مردم زیاد بود.»
آقای درویشپوراز رهبری کاریزماتیک انقلاب ۵۷ و خودسپاری مردم به این رهبری میگوید و در مقایسه، پلورالیسم، رابطه شبکهای و دمکراتیک در نیروهای جنبش سبز را جلوهای مثبت و بالنده میداند.
گفتمان انقلابی، گفتمان مدنی
جهان در سه دهه گذشته صحنهی تغییراتی بنیادین بوده است. انقلاب ایران زمانی به پیروزی رسید که گفتمان ضد امپریالیستی پررنگ بود و بلوک سوسیالیسم و جنبشهای رهاییبخش، الگوی مبارزه با سرمایهداری و جهانخواری محسوب میشدند. این گفتمان، فردیت، حقوق بشر، حقوق شهروندی و آزادیهای مدنی را مسائلی فرعی و لوکس میدانست.
شهلا اعزازی در این باره میگوید: « اساسا در هیچیک از جنبشها یا انقلابهایی که همزمان با انقلاب ایران در جهان صورت گرفت، مباحث آزادی و دمکراسی و حقوق بشر به شکل کنونی نبود و مردم ایران هم تحت تاثیر همین فضا بودند. موضوع دمکراسی و حقوق بشر الان در سطح جهان بیش از گذشته مهم است و این بار شاید مردم به دلیل ارتباطات گستردهتر جهانی و رسانههای نوین، اثر بیشتری از تفکر رایج در باره دمکراسی و حقوق بشر گرفته باشند.»
مهرداد درویش پور به تحولات فکری در میان نسلهای حاضر در انقلاب ۵۷ و جنبش اعتراضی ۸۸ اشاره میکند: « یک نسل در آستانه انقلاب دنبال راههای اعتدالی میگشت، زیرا از جریان کودتای ۳۲ سرخورده بود. نسل جوان آن زمان اما تحت تاثیر جنبش چریکی کوبا و چین و ویتنام در پی روشهای رادیکال و قهری بود، ولی الان برعکس است. نسل جدید با تحولات آفریقای جنوبی، شیلی و کشورهای اروپای شرقی آشنا شده و در نتیجه دنبال روشهایی عقلانی، بردبارانه و در عین حال کمهزینهتر است.»
درویشپور نتیجه میگیرد که انقلاب بهمن گرایشی ذاتی به تمامیتخواهی و بنیادگرایی داشت، اما جنبش اعتراضی کنونی خواستار پیوستن به جامعه مدرن جهانی، ارزشهای سکولاریستی و تضمین حقوق فردی است.
مهیندخت مصباح
تحریریه: رضا نیکجو