1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

اندر آداب جشنواره رفتن!

۱۳۸۸ بهمن ۲۲, پنجشنبه

رفتن به جشنواره مثل رفتن به پارتی نیست که حتما به آدم خوش بگذرد، یا حتی رفتن به تعطیلات که آدم‌های آسان‌گیر می‌گویند: «هرچه پیش آید خوش آید!» جشنواره می‌تواند خیلی هم خسته‌کننده باشد و به تجربه‌ای تلخ بدل شود.

https://p.dw.com/p/Lyaj
صحنه‌ای از فیلم هندی "نام من خان است"عکس: picture alliance / dpa

جشنواره‌گردی به نظر من خودش یک هنر است و آدابی دارد که آدم بعد از سال‌ها تجربه یاد می‌گیرد. البته این آداب و رسوم برای آدم‌های مختلف فرق می‌کند، و هرکسی باید برای خودش تصمیم بگیرد و کاری کند تا از یک جشنواره به بهترین شکل بهره ببرد.

من برای خودم یک رشته قواعد گذاشته‌ام که امسال هم در برلیناله رعایت خواهم کرد:

۱- آرامش اولین شرط است. با خستگی و عصبانیت و تشویش فکر و گرفتاری ذهنی نباید به فستیوال رفت. در طول جشنواره باید آرام بود، خوب استراحت کرد و به اندازه کافی خوابید.

آدم‌هایی که به جشنواره می‌روند، هر روز صبح با یک چنین منظره‌ای روبرو می‌شوند: یک فوج زن و مرد، با ظاهر آشفته و نامرتب عین اشباح، یک دست فنجان قهوه و یک دست نان شیرینی، دوربین عکاسی دور گردن، لپ تاپ روی شانه و یک کوه مجله و بروشور زیر بغل... بعضی هم یک موبایل را با زحمت میان شانه و چانه گیر داده‌اند و تند تند حرف می‌زنند! خلاصه با یک چنین شکل و شمایلی از دهانه‌ی مترو به طرف سالن‌های سینما می‌دوند. امسال هم باید مواظب باشند تا کله‌پا نشوند، چون زمین حسابی یخ زده و لیز است!

صحنه‌ای از فیلم ژاپنی "جنگ‌های تابستانی" به کارگردانی مامورو هوسودا
صحنه‌ای از فیلم ژاپنی "جنگ‌های تابستانی" به کارگردانی مامورو هوسوداعکس: 2009 SUMMER WARS FILM PARTNERS

برای این که ما حال و روز این جماعت را پیدا نکنیم، باید صبح‌ها زود بیدار بشیم، به قول آن شعر دوران کودکی: بچۀ خوب و عاقل و هشیار/اول صبح می‌شود بیدار!

و برای این که صبح زود بیدار بشیم باید ترتیبی بدیم که شب زود به رختخواب بریم و بخوابیم، به خصوص، اگر مثل شخص بنده، آدمی بدخواب باشیم!

۲- در تماشای فیلم افراط نکنیم! در هر فستیوالی صدها فیلم نشان می‌دهند. در همین برلیناله بیشتر از ۴۰۰ فیلم هست. خوب، دیدن این همه فیلم نه ممکن است و نه مفید. اما آدم حریص است و هول می‌زند، به خصوص بعضی از این جماعت "خوره‌ی فیلم" که ول کن نیستند و از این سینما در نیامده می‌پرند توی آن یکی سینما! برای خود من پیش آمده که تا روزی هفت فیلم دیده‌ام، یعنی عملا از ساعت نه صبح تا نصف شب در سینما بوده‌ام. که چی؟!

به نظر من آدم برای دیدن فیلم ظرفیت محدودی دارد. درست مثل غذا خوردن! از قدیم گفته‌اند: کاه از خودت نیست، کاهدون که از خودته! فستیوال مثل این اغذیه‌فروشی‌های زنجیره‌ای "فست فود" است که شعار می‌دهند: "هرقدر می‌تونی بخور!" اما هر آدم عاقلی می‌داند که پرخوری سوءهاضمه می‌آورد و آدم رودل می‌کند! فیلم هم همین طور است: آخر شب شات‌ها و صحنه‌های فیلم‌های مختلف توی کله‌ی آدم "سالاد" می‌شوند و خواب آدم را آشفته می‌کنند. از ما گفتن!

۳- به خودمان وقت بدهیم! لذت تماشای یک فیلم بیشتر در به خاطر سپردن و یادآوری آن است. فیلم را باید بگذاریم تا به قول معروف، در ما ته‌نشین شود. در جشنواره آدم‌های عاقلی دیده‌ام که بعد از تماشای یک فیلم خوب گفته‌اند که دیگر نمی‌خواهند فیلمی ببینند. آنها دوست دارند آرام در گوشه‌ای بنشینند و لذت تماشای آن فیلم را در ذهنشان مزمزه کنند.

۴- در سینما از جای شلوغ اجتناب کنیم! گاهی یک فوج دوست و هم‌شاگردی با هم می‌ریزند توی سالن سینما. از این جماعت باید به شدت دوری کرد، چون فیلم‌دیدن را به آدم زهر می‌کنند. من خودم معمولا دیر وارد سالن می‌شوم تا بتوانم فضای دور و بر را خوب بسنجم و صندلی خودم را انتخاب کنم. معمولا ردیف‌های جلو می‌نشینم که خلوت‌تر است و تمرکز آدم بیشتر.

US-Wahlparty im Berliner Kino Babylon
خیلی از از علاقه‌مندان به سینما، در سرمای شدید، ساعت‌ها به انتظار دیدن "ستاره‌های" محبوبشان جلوی سینماها می‌ایستندعکس: AP

راستی: می‌گویند نباید نزدیک آدم خرخرو خوابید. در فستیوال باید از نشستن در کنار چنین افرادی هم جدا خودداری کرد. چون در جشنواره‌ها احتمال به خواب رفتن افراد خیلی بالا می‌رود و اصولا بیشتر تماشاگران مدتی از فیلم را در خواب به سر می‌برند و صدای خروپف بعضی‌ها بلند می‌شود. همین جا یک توصیه بسیار مفید دارم: قبل از ورود به سالن حتما به آبریزگاه سری بزنید!

۵- به سینماهای پرت نرویم! در هر فستیوالی یک مرکز وجود دارد که بیشتر سینماها همان دور و بر هستند، اما گاهی بعضی از فیلم‌ها را توی سالن‌های پرت و دور نشان می‌دهند. از خیر این فیلم‌ها باید گذشت. اولا کلی وقت از آدم می‌گیرد؛ و بعد این که همیشه در شهر غریب این خطر هست که آدم راه را گم کند و بیشتر وقت تلف کند و حرص بخورد. اگر آدم همت کند همین فیلم‌های نزدیک را ببیند، برای هفت جدش بس است.

۶- برنامۀ فستیوال را باید بررسی کرد و خوب به خاطر سپرد. این کار از اتلاف وقت جلوگیری می‌کند. گاهی پیش می‌آید که آدم وقت خود را توی یک سالن یا کافه هدر می‌دهد و بعد شستش خبردار می‌شود که درست همان موقع یک شاهکار را توی سینمای بغل‌دستی نشان می‌دادند!

بولتن‌ها و بروشورها

در برلیناله غیر از بولتن روزانه که (خداییش!) قشنگ است اما زیاد به دردخور نیست، انواع و اقسام بولتن و بروشور هست. برنامه‌ای که من دوست دارم، یک کتابچه‌ی کوچک جیبی است که برنامه‌ی نمایش تمام فیلم‌ها را روز به روز مشخص کرده است. یعنی مثلا می‌گوید که در فلان روز از اول صبح تا آخر شب چه فیلم‌هایی را در کدام سالن‌ها نشان می‌دهند.

من اول جشنواره این برنامه را می‌گیرم و روی آن علامات راهنما می‌گذارم: به این ترتیب که کنار فیلم‌هایی که حتما باید ببینم ۲ ستاره می‌گذارم، کنار فیلم‌هایی که بهتر است ببینم فقط یک ستاره می‌گذارم و جلوی فیلم‌های دیگر را خالی می‌گذارم؛ یعنی فیلم‌هایی که بی‌خیال، مهم نیست ببینم یا نبینم!

هر شب قبل از خواب این برنامه را نگاه می‌کنم و به خود می‌گویم: آها، فردا باید ۴ فیلم ببینم، این یک فیلم هم حتما خیلی شلوغ می‌شود، پس باید زودتر خودم را دم سینما برسانم. یا یک شب به خودم می‌گویم: آخ جون، فردا یک یا دو فیلم بیشتر نمی‌بینم، پس می‌توانم صبح بیشتر بخوابم یا یک کمی به خودم برسم.

همان طور که گفته شد در هر جشنواره‌ای صدها فیلم نشان می‌دهند، اما من معمولا دو دسته فیلم را از همان اول کنار می‌گذارم: یکی فیلم‌هایی که می‌دانم مزخرف هستند پس دیدن ندارند، و دیگر فیلم‌هایی که مطمئن هستم بعد از فستیوال روی پرده می‌آیند و بنابرین می‌توان آنها را بعدا سر فرصت تماشا کرد.

و اما یک نکته مهم این است که در جشنواره‌ها همه چیز قابل پیش‌بینی نیست و آدم گاهی غافلگیر می‌شود. ناگهان یک شاهکار واقعی به نمایش در می‌آید که هیچکس از آن خبر نداشته. اصلا کار فستیوال همین است: این که استعدادهای تازه و ناشناخته را معرفی کند: فکر می‌کنم سهراب شهید ثالث، عباس کیارستمی، جین کامپیون، جری شاتزبرگ، اکی کاریسمکی، امیر کوستاریتسا و خیلی‌های دیگر را این جشنواره‌ها به سینمادوستان معرفی کردند. خدا اجرشان بدهد!

(برای خواندن یادداشت روزقبل به لینک پایین صفحه مراجعه کنید!)

علی امینی

تحریریه: فرهاد پایار