از نقش دوم به نقش اول
۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۷, چهارشنبهایرج قادری در تهران زاده شد.
پدرش رئیس گمرک مرز ایران و ترکیه بود و به این خاطر سالها در مرز بازرگان زیست و آذری و ترکی استامبولی را خوب میدانست.
به اصرار پدر و مادرش نخست داروسازی خواند ولی شیفته سینما و هنرپیشگی بود و درس را نیمه رها کرد.
۲۰ ساله بود که بازیگری را با یک نقش جنبی در فیلم "چهارراه حوادث" به کارگردانی و نویسندگی ساموئل خاچیکیان آغاز کرد. داستان جنایی فیلم، سرگذشت مردی است که به دزدی کشیده میشود و توسط زنی که دوستش دارد، "به راه درست" بازمیگردد.
او پنج سال پس از آن در فیلم "چشمه آب حیات" نقش دوم را داشت که پیش از انقلاب ۵۷ در بسیاری از فیلمهایش میگرفت. فیلمهای مشهور به "فیلمفارسی بازارچهای" که هنرپیشه خوشسیما در آنها مرد میانسال زخمخورده و دلسوختهای را بازی میکند که میخواهد شخصیت اصلی فیلم را از کجروی برهاند و در واقع بار "آدم خوب" داستان را به دوش بکشد.
۲۷ ساله بود که شرکت تولید فیلم "پانوراما" را گشود، ۳۱ ساله بود که نخستین فیلمش "داغ ننگ" را ساخت و ۳۲ ساله بود که نخستین فیلمنامهاش "لیلاج" را نوشت و کارگردانی کرد.
او پیش از انقلاب در ۶۵ فیلم و پس از آن در پنج فیلم دیگر بازی کرد.
در فیلمهایی که خودش میساخت، بیشتر نقش اول را خودش داشت و اغلب فیلمنامهنویسی را به دوست قدیمیاش سعید مطلبی میسپرد.
پس از انقلاب او چند فیلم شعارزده ساخت تا اینکه در ۶۰ سالگی پس از ۱۰ سال ممنوعیتِ بازی و کارگردانی، با فیلم "میخواهم زنده بمانم" از کارهای پیشین خود اندکی فاصله گرفت.
در این فیلم که نام آن از دو فیلم آمریکایی و اتریشی به همین عنوان وام گرفته شده، پسر ۱۱ سالهای به خاطر جدایی پدر از مادرش و ازدواج با فرنگیس خود را میكُشد ولی نامادریش فرنگیس را به جرم قتل او اعدام میکنند. در اینجا هم عشق و نفرت و ناموس و این عنصرها که پیشتر درونمایه کار او بود، مایه فروش و موفقیت خوب فیلم شد، هرچند بهرهمندی از ستارههای پیشین سینما هم بیگمان به استقبال بسیار از آن کمک کرد.
میگفت: "اگر فیلمهای من به این بدی است که منتقدان میگویند، پس چرا مردم این همه به من اظهار لطف دارند".
۷۶ ساله بود که واپسین فیلمش "شبکه" را ساخت و بازی کرد.
ایرج قادری در ۷۸ سالگی در زادگاهش درگذشت.