از تهران تا برجهای دوقلو
۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سهشنبهابراهیم رها در وبلاگ "سرکوچه" با اشاره به اینکه ترانه "قیصر" داریوش اقبالی را شنیده و خوشش آمده، سعی کرده به این سوال طرح شده در این ترانه جواب بدهد که «کی می دونه قیصر این روزا کجاست». رها سال گذشته را ماه به ماه توضیح میدهد که "قیصر" کجا بوده و چه کارهایی کرده است.
«قیصر در سالی که گذشت»
خرداد ماه: «چند روزی گذشت. بیستوسه خرداد بود. قیصر آمد منزل رو به فاطی كه كماكان داشت برای ننه چای میریخت (!) گفت: مصطفی تاجزاده و بهزاد نبوی و عبدالله رمضانزاده و... پاشنههاشونو وركشیدن. فاطی با هیجان پرسید خب چیكار كردن؟! فرمون گفت: هیچی جمعاً رفتن زندون!»
«چند روزی گذشت. بیستوپنج خرداد بود. خیابان شلوغ بود. قیصر و فاطی و فرمون كنار هم راه میرفتند كه ناگهان فاطی گفت وا قیصرخان مادر اونجا وسط راهپیماییان! قیصر رفت سمت ننه با تعجب گفت: ننه شوما اینجا چیكار میكونی؟ اوضاع ریختش بیریخته وا؟ ننه گفت: یه چیزی رو دزدیدن / دارن باهاش پز میدن!»
دی ماه: «بچه محلهای قیصر جمع شده بودند داد میزدند: قیصر اغتشاشگر/ آزاد باید گردد!»
جهانی سازی سانسور
امین ثابتی در وبلاگ "ندای امروز" در نوشتهای با عنوان "محدودیت در تماشای یک ویدئو" به موضوع همکاری یوتیوب با برخی دولتها میپردازد. وی مینویسد: «... به مطلبی در مورد سانسور یک ویدئو در یوتیوب توسط اسرائیل برخورد کردم، سانسوری که از سوی یوتیوب و به سفارش دولت اسرائیل صورت گرفته است. این ویدئو که در مورد حملهی اسرائیل به ناوگان بشردوستانهی غزه و کشته شدن دستکم ۹ فعال حقوق بشر مربوط میشود، به انتقاد شدید از اسرائیل میپردازد.»
امین انتقاد میکند که سانسور اینترنت توسط دولتها در حال تبدیل شدن به پدیدهای جهانی است: «از دید من این اقدام یعنی آنکه دولتهای جهان با تمام توان در تلاش برای محدود کردن انتشار اطلاعاتی هستند که در زمان عدم وجود اینترنت، به راحتی میتوانستند آن را مخفی کنند.»
عشق به یک چماق دار
مهند حامد وبلاگ شیعه سیاسی را مینویسد. مهند در یکی از پستهای وبلاگش با عنوان "لطفا فرمانده لباس شخصیها بمانید" از علاقهاش به حسین الله کرم و حاج منصور ارضی مینویسد و از آنها گله میکند که چرا با محسن رضایی حشر و نشر دارند.
«... محسن رضایی وارد مسجد ارک شد اما تنها نبود، بلکه همراه او حاج حسین الله کرم هم وارد شد و با هم صحبت میکردند و خوش و بش میکردند!!! پس از دیدن این صحنه دلخور شدیم و با یکی از دوستان از مجلس خارج شدیم...»
در ادامه مطلب "مهند" دلیل دلخوری اش را توضیح میدهد و میافزاید: «من حاج حسین الله کرم را بخاطر خار بودن در چشم اصلاح طلبان دوست دارم. به این دلیل به وی علاقه دارم که میگویند وی قاتل و فرماندهی لباس شخصیهاست، که به نظر این بزرگترین افتخار برای یک فرد انقلابی میتواند باشد که هم ضدانقلاب را به هلاکت برساند و هم فرمانده نیروهای مخلص باشد.»
در مورد حاج منصور ارضی هم نظر مشابهی دارد: «چیزی که به علاقه من به حاج منصور ارضی میافزاید ، این است که وی قمه به دست مانند دیگر نیروهای مخلص در میدان جنگ با منافقین حاضر شد. باعث افتخار است که مداحان ما اینگونه بصیرت دارند و با چوب و چماق و قمه در میدان جنگ حاضر میشوند و بر سر ضد انقلاب میکوبند.»
ساخت مسجد در نیویورک و مدح یک نمایش
ایمانگر نویسنده وبلاگ "ایمانیان" به موضوع ساخت یک مسجد در نزدیکی محل سابق برجهای دوقلو تجارت جهانی پرداخته و آن را با برخی اتفاقات ایران مقایسه کرده است.
این بلاگر معتقد است که باید برخی کارها را انجام داد حتی اگر نمایش فرض شود: «چه اشکالی داشت زمانی که سیستان و بلوچستان ایران و افغانستان در آتش خشم ناشی از خرابکردن مسجد اهل سنّت میسوخت، حکومت ایران برای نمایش هم شده جایی (هرجا) مسجدی برای آنان میساخت و با حضور بزرگانشان افتتاح میکرد؟ نمایش هم بود، بود.»
ایمانگر این مطلب را به دیگر اتفاقات ایران نیز بسط می دهد: «چه اشکالی دارد زندانیان وقایع اخیر برای نمایش هم شده عفو شوند؟ بعد اگر دوباره «فتنه» راه انداختند، بازگرفتنشان کاری ندارد. چه اشکالی داشت معترضانی مانند نوریزاد (آنچنان که خودش در آخرین نامهاش میگوید) به حضور رهبر نظام برده میشدند تا شکایتشان را حضوری بگویند و جواب بشنوند؟»
ایمانگر در انتهای مطلبش این پرسش را مطرح کرده که «میدانید ساخت مسجد در صدمتری جای خالی برج های دوقلو چه معنا و پیامی دارد؟»
وحید آنلاین و پیام ساخت مسجد در نیویورک
وحید در وبلاگ "روی خط وحید" با اشاره به نوشته وبلاگ "ایمانیان" در مورد مناقشه ساخت مسجد در نزدیکی جای خالی برج های دوقلو به دو برداشت متفاوت از این ماجرا اشاره میکند:«عدهای میگفتند که این کار هیچکس را به اندازه «بنلادن» خوشحال نمیکند که: دیدید ما برنده این جنگ شدیم. سمبل تجارت جهان را پایین آوردیم و به جایش در قلب کفر مسجد کاشتیم.»
اما وحید آنلاین نظر دیگری دارد: «من از دنیای اسلام میآیم و چیزی که به چشم من میآید فاعل این «کاشتیم» است. برجهایی به اسم الله و اسلام و مسلمینش در سرزمینی منفجر شد ولی پاسخ ساکنینش ساختن مسجدی بود در همان مکان.»
در انتها هم اشاره میکند به بیسیاستی و تشنجآفرینی حکومتگران ایران: «لشکرکشی اگر میکنند نمایششان را هم خوب بلدند. نه مثل بعضیها که هیچ تهدید عملی برای هیچ کشوری (حتی اسرائیل) نیستند ولی اصرار به چنان رفتار و گفتاری در این زمینه دارند که فقط هزینه همچین تهدیدی را به ملتشان تحمیل میکند.»
ME/YK