آگاهی جوانان ما از وقایع جنگ دوم جهانی
۱۳۸۴ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه�زیسم و وقایع جنگ جهانی دوم باشد.
سال گذشته که تیم ملی فوتبال آلمان برای یک بازی دوستانه به ایران سفر کرد ولولهای در تهران برپا شد. تیم ملی آلمان در ایران، که فوتبال دوستی بزرگ و کوچک و پیر و جوان نمیشناسد و به طیف و طبقهی خاصی محدود نمی شود، طرفداران بسیار دارد. پیش از انجام مسابقه چند روزنامهی ورزشی با تیتر درشت این دیدار را با عباراتی چون «نبرد آریایی» و «رویارویی آریایی» توصیف کردند.
ورزشگاه ازادی نیز در روز مسابقه شاهد تظاهرات عدهای جوان بود که دستهای خود را به علامت «هایل هیتلر» دراز کرده بودند. در حالی که چنین عملی در آلمان یا در بسیاری از کشورها نشانهی تعلقخاطر به فاشیسم و تمایلات نئونازیسم میباشد در ایران عملی ناآگاهانه است و کمتر معنایی سیاسی یا نژادپرستانه دارد.
در شهرهای مختلف بسیار دیده میشود که به ویژه نوجوانان هنگام آگاهی از آلمانی بودن توریستها به آنها سلام هیتلری میدهند. این عمل که در کشورهای اروپایی میتواند توهین و حتا تحریکآمیز تلقی شود اینجا بیشتر به معنای اظهار اشنایی است؛ آگاهانه نیست زیرا سطح آگاهی عمومی نسبت به وقایع جنگ جهانی دوم بسیار نازل است. بر یکی از دیوارهای شهرک فین کاشان عبارت «یا ابوالفضل» در میان دو صلیب شکسته بر دیوار نقاشی شده است.
طرح صلیب شکسته ظاهرا به آیین میتراییسم و مهرپرستی بازمیگردد و نشانهای از گردونهی خورشید است اما بعید مینماید که مراد نقاش این خاستگاه بوده باشد. این پیشینه همانقدر به آن عبارت بیربط است که با کاربرد آن به وسیلهی نازیها. و شاید همین بیربطی، تمثیلی از ناآشنایی بسیاری از ما ایرانیها و بهویژه جوانان با نازیسم و وقایع جنگ جهانی دوم باشد.
کتابهای درسی در ایران صفحات اندکی را به تاریخ و وقایع جنگ دوم جهانی اختصاص دادهاند و رسانههای گروهی نیز حتا اکنون که شصتمین سالگرد پایان این جنگ فرارسیده کمتر به آن میپردازند. در پی آگاهی از میزان آشنایی جوانان با این بخش از تاریخ معاصر جهان با تعدادی از آنان گفتگو کردیم.
آنچه در ادامه با هم میشنویم نمونهای از پاسخهای دهها جوان است که همه یا دانشجو هستند یا تحصیلات خود را اخیرا به پایان رساندهاند. سیما دانشجوی سال سوم رشتهی کتابداری است، محسن چهار سال است در رشتهی الکترونیک تحصیل میکند و شراره فوق لیسانس فیزیک است. پرسیدیم که آیا تاریخ آغاز و پایان جنگ دوم جهانی را میدانند؟
«فکر کنم حدود ۱۹۴۰، ممکن است یک چند سال قبل شروع شده باشد یا چند سال بعد. اما اصلا مطمئن نیستم.
ـ دقیقا نه.
ـ شروعش فکر کنم ۱۹۳۴ باشد ولی پایانش را نمیدانم.»
محسن در مورد تعداد قربانیان جنگ جهانی دوم میگوید:
«یک چیزی... حدودا فکر کنم .... آن را هم دقیقا نمیدانم.»
کتابهای درسی ظاهرا باید یکی از منابع اصلی آشنایی دانشآموزان با تاریخ معاصر جهان باشد. سیما در این مورد که آیا در کتابهای درسی به این وقایع پرداخته شده میگوید:
«نه، فقط در این حد که میگویند تاریخش کی بوده و متفقین و ... آن گروه دیگر چه کشورهایی بودهاند. در همین حد.»
شراره نیز اضافه میکند:
«چیزی که ما میخواندیم بیشتر شروع اسلام و دوران مشروطیت بود.»
و محسن توضیح میدهد:
«توی رشتهی ریاضی قیزیک، ما در واقع سه واحد تاریخ داریم که یک کتاب است و آن هم اختیاری است. یعنی اگر کسی دلش بخواهد میتواند این تاریخ را هم توی دبیرستان نخواند. ولی این تاریخ توی دوران راهنمایی هست. در مورد تاریخ جنگ جهانی یک مقدار صحبت دارد که خیلی مختصر است ولی توی دبیرستان که اصلا اختیاری است. آن چیزی هم که ما توی دبیرستان در مورد جنگ جهانی دوم خواندیم شاید در حد یکی دو صفحه بیشتر نبوده.»
دانشجوی کتابداری اعتقاد دارد که آگاهی دیگر دانشآموزان نیز در همین حدود است:
«یکبار توی کلاس بحث شد که جنگ جهانی اول و دوم چه تاریخی شروع شده و چه تاریخی تمام شده، از بین بیست نفر بچههای کلاس هیچکدام تاریخ دقیق را نمیدانستند.»
شراره، که خود را برای دورهی دکترای رشتهی فیزیک آماده میکند، کمبود اطلاعات تاریخی را ویژگی رشتهی تحصیلی خود میداند:
«مسئله این است که بعضیها اطلاعات تاریخیشان خوب است اما ما اصلا مطالعهی تاریخی نداریم. من حتا کتاب «نبرد من» هیتلر را خواندهام، «مرگ کسب و کار من است» (نوشتهی روبر مرل ترجمهی احمد شاملو) را خواندهام که در مورد کورههای آدمسوزی بود، فیلم «فهرست شیندلر» را دیدهام ولی اگر باز هم از من بپرسید یادم نمیآید توی کتاب چی نوشته بود.»
محسن در کنار تحصیل در یک شرکت خدمات الکترونیکی به کار نیز مشغول است و به تبع آن در محیطهای مختلفی آمد و شد میکند. از او میپرسیم آیا در این روزها که بهویژه در کشورهای اروپایی برنامههای بسیاری در ارتباط با جنگ دوم جهانی برگزار میشود شاهد بحث و گفتگویی در این زمینه بوده است؟
«توی محیط کار که اصلا، دانشگاه به هیچ وجه ... توی معاشرتهای اجتماعی هم شاید یکی دو نفر خاص ... که یعنی خودشان هم خاص بودند ... نه اصلا هیچگونه بحثی نشده. نه.»
و در رسانههای گروهی؟
«مطبوعات داخلی و رادیو و تلویزیون داخلی، نه، اصلا.»
آیا این جوانان نمایندگان نسل امروزند؟ پاسخ به این پرسش کار پژوهشگران اجتماع است. برخی از صاحبنظران معتقدند که جوانان ایران که بهویژه در دههی هفتاد بسیار پرتحرک و فعال بودند اکنون سرخوردهاند و رفته رفته نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی بیعلاقهتر میشوند. شاید رسانههای ارتباط جمعی باید سهم بیشتری در ارتقاء سطح آگاهی و برانگیختن حساسیت جوانان به تاریخ و سرنوشت همنوعانشان برعهده بگیرند؛ بهویژه امروز که میگویند جهان دهکدهای کوچک است و ما شاهد حضور سربازان دورترین کشورها در میان نزدیکترین همسایگانمان هستیم.
ایران گرچه از صحنهی درگیریهای جنگ دوم جهانی، که تنها در اروپا بیش از ۲۵ میلیون قربانی گرفت و به کشتار ۶ میلیون یهودی و همین تعداد لهستانی انجامید، دور بود از پیامدهای آن در امان نماند. در جنگی چنین فراگیر هیچ کشوری بهاندازهی کافی از صحنه دور نیست.
بهزاد کشميریپور، گزارشگر صداي آلمان در تهران