آثار اصلی و بدلی در یک نمایشگاه
۱۳۹۱ اردیبهشت ۸, جمعهبرخی از هنرمندان بزرگ در کپیکاری از روی آثار هنری استاد بودند و اساسا بیشتر هنرمندان با کپی کردن کار بزرگان، بر کار خود مسلط شدند.
آلبرشت دورر، لوکاس کراناخ، پیتر بروگل از روی آثار هنری پیشین نقاشی کردهاند. در دورانی نزدیکتر هنرمندانی مانند ادگار دگا، ونسان وانگوگ و هانری ماتیس آثار دیگران را دستمایه قرار دادهاند. پابلو پیکاسو کپیکاری قهار بود. آیا این هنرمندان باز هم هنرمند هستند؟ هرچند که میدانیم حس و حالی که در کار آنهاست، در اصل مال آنها نیست و از آن هنرمندی دیگر است؟
نمایشگاه هنری کارلسروهه به برخی از بنیادیترین پرسشهای تاریخ هنر بر میگردد.
از زمانی که بشر با آفرینش هنری آشنا شده، تقلید از آثار اصیل هم رواج داشته است. به ویژه از آغاز رنسانس که از سویی مهر و نشان خلاقیت فردی اهمیت یافت و از سوی دیگر ارزش "کالایی" آثار بالا رفت، تقلید و تقلب نیز با هدف سودجویی رواج پیدا کرد.
گفتهاند که حتی میکل آنژ، هنرمند بزرگ رنسانس، از تقلید بری نبود. او کارهای طراحان پیشین را از موزه قرض میگرفت، از روی آنها کپی میکرد، و غالبا نه طرح اصلی بلکه کپی خود را پس میداد و کسی هم متوجه نمیشد.
کپی تقلب نیست!
نکتهای که باید روشن کرد و نمایشگاه بر آن تأکید دارد این است که کپی کردن با تقلب فرق میکند. تقلب همیشه مدعی است که اصل است یا قصد دارد به جای "اصلی" بنشیند، اما کپی هدفی جز آن ندارد که شبیه اصل باشد، زیرا "اصل" را زیبا و کامل میداند. کار تقلبی توهین به هنرمند است و قصد فریب دارد، درحالیکه کپی کردن به هیچوجه به معنای تقلب یا دزدی نیست. چه بسا ستایش و آموزش از هنرمندی است که میتوان از او الهام گرفت و آموخت.
زمانی که ونسان وانگوگ در آخرین مراحل زندگی خود در سال ۱۸۸۹ در آسایشگاه سن رمی اقامت داشت، تابلوی "پیه تا" را بر پایهی اثری از اوژن دولاکروا نقاشی کرد. او در آن حال ضعیف و رنجور قطعا نمیتوانست به تنهایی نقاشی کند و از نقاش بزرگ رومانتیک مدد گرفت.
وانگوگ از کسی پنهان نکرده بود و همه میدانند که تابلوی او کپی است، با وجود این واقعیت، کسی در اهمیت و ارزش این تابلو تردید نمیکند. علت چیست؟ هنردوستان بیتردید میدانند که وان گوگ هنرمند بزرگی است که به تقلید از دیگران احتیاج ندارد. در این مورد خاص، بی تردید نیازی درونی او را به تقلید از کار هنرمندی دیگر کشانده است.
یگانه راه آموزش
در هنرکدههای قدیم همیشه تقلید را بهترین راه تعلیم نقاشی میدانستند. به دانشجویان دورههای هنری توصیه میشد که به جای تخیل و ابداع، تابلوی یک استاد پیشین را با دقت هرچه بیشتر نقاشی کنند. مسئله اصیل بودن تا حدی محصول دوران معاصر است.
د دوره کلاسیک هنر، نه تنها مدلها و الگوهای ثابتی برای نقاشی وجود داشت، بلکه چه بسا هنرمندان یک موتیف را بارها نقاشی میکردند. در بسیاری مواقع به هنرمند سفارش میشد که اثر قبلی خود را به دقت تکرار کند. بسیاری از هنرمندان بزرگ، از بروگل تا رافائل، از هر کاری چند نسخه نقاشی کردهاند.
هنر در دوران تکثیر اینترنتی
نمایشگاهی که در کارلسروهه برگزار شده است، عنوانی بامعنی دارد: "هنر تقلید از دورر تا یوتیوب". آلبرشت دورر، نقاش بزرگ دوره کلاسیک آلمان، به دشواری و با کمک گراورهای مسی به تکثیر کار خود یا دیگران میپرداخت. این کار امروزه در دوران رواج اینترنت با یک حرکت "ماوس" امکانپذیر است.
امروز هر دانشآموزی بلد است از عکسی کپی بردارد، با دستکاری از آن اثری "اصیل" خلق کند، اثری که در واقع همه چیز آن بدلی و تقلیدی است، اما در عین حال به شیوهای بیسابقه "اصیل" است.
زمانی سینماگران انقلابی، مانند ژان لوک گدار، فیلمساز فرانسوی آرزو میکردند که دوربین فیلمبرداری چنان ارزان و همگانی شود که هرکسی بتواند آن را مانند یک خودکار به کار برد. امروز با دوربینهای کوچک و سبک دیجیتال، برنامههای تدوین کامپیوتری و سپس پایگاه اینترنتی "یوتیوب" هرکسی میتواند برای خود فیلم بسازد و در سراسر جهان پخش کند. دنیای هنر هرگز تا این حد به روی مردم باز نبوده است.
نمایشگاه "اصل و کپی در هنر" تا ۶ اوت امسال در سالن هنر شهر کارلسروهه ادامه دارد.