1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

کتاب شویی - ابتکاری بی سابقه در سانسور

۱۳۸۸ خرداد ۸, جمعه

مقامات حاکم بر افغانستان به همان اندازه ای که در اداره وسیاست ودر برخورد با مشکلات عمومی ورسیدگی به نیاز ها ی مردم ، نا کار وبی ابتکار هستند ،در دشمنی با ارزش های دموکراتیک، و حقوق بشر، استعداد نوآوری وابتکار دارند.

https://p.dw.com/p/HzzZ
عکس: DW

یکی از بارز ترین نمونه کارشان را در به آب انداختن هزاران جلد کتاب تاریخی ودینی ،درولایت نیمروز میتوان مشاهده کرد .

به نقل از والی نیمروز گفته شده است که این کتاب ها محتوای تفرقه افگنانه داشته اند وازاین سبب ،با یک ابتکار خودسرانه ووحدت طلبانه ، ازورد آنها به افغانستان متحد جلوگیری بعمل آمده است .

البته از نظر والی صاحب ،ضد قانونی بودن این اقدام که یادآورکتاب سوزانی ها جباران در تاریخ گذشته است ومایه شرم ورسوایی وآبروریزی ،مسئله مهمی نیست زیرا والیان خود مختار حکومت ،ازاینکار ها زیاد کرده اند. طنز قضیه دراین است که این اقدام قهرمانانه ی والی وحدت طلب ،خود پرورش دهنده نطفه نفاقی ست که ازگذشته ها میراث مانده است . از همین سبب جدا از ضدقانونی بودن، ضد آزادی بودن این اقدام خودسرانه وجاهلانه ی ماقبل قرون وسطایی ، برسوءنیت وهدف نفاق افگنانه ای که احتمالاً پشت سر اینکار وجود دارد نیز باید انگشت گذارد .

قابل یاددهانی ست که این کتابها کتابهایی هستند که از ایران وارد شده اند وعمدتاً مربوط به شیعیان هستند.

اینکه چه کتابهایی مشمول عنایت مقامات شده است ، واز لحاظ حقوقی وقانونی ، تا کجا توجیه نا پذیر است بحثی ست که به اندازه زیادی به آن توجه شده است تا جایی که وزارت آقای خرم هم ازروی نا چاری به محکومیت آن پرداخته است و خود را به بی خبری زده است . هرچند باور به اینکه مقامات محلی بدون اطمینان از حمایت اولیای مرکزی شان به کتاب شویی پرداخته باشند . برعلاوه اینکه بخصوص آقای خرم ووزارت ایشان ، برای همه آزادی ستیزان متعصب وتفرقه افگن ،یکی از منابع الهام بخش بوده است . آنچه دراین مقال مورد توجه است یکی پی آمد ها و اثرات مخرب وویرانگری ست که این حادثه می تواند ایجاد کند وگمان میرود بانفوذی که برخی از همسایگان ما درافغانستان دارند ، خیلی خطرناک هم باشد .

آنچه در نیمروز رخ داده است ،هما ن چیزست که هم ایران وهم پاکستان می خواهند ومی توانند ، حد اکثر استفاده را ازآن ببرند . از طرف دیگر این کار برخی از جریاناتی را که خود را متولی ونماینده منحصر به فرد مذهب شیعه معرفی می کنند ، فرصت میدهد تا به مثابه مدافعان دلسوزمذهب ،مردم بیچاره ومظلومی را که پیش از هرچیزی در آیینه ی مذهب هویت سرکوب شده خویش را می بینند، برمحور خویش بچر خانند . همانهایی که اغلباً در روابط ارگانیک با حکومت ایران قرار دارند واز آنها الهام وامداد میگیرند. برخی از این مدافعان سینه چاک مذهب کسانی هستند که بخاطر موضع گیری های فرصت طلبانه شان در قبل بخش وسیعی از شیعیان , اعتبار وحیثیت شان را باخته بودند . واکنون از طریق دیگری آنرا بازسازی میکنند.

چنین برخورد هایی فقط عکس العمل متعصبانه ایرا بر می انگیزد که درست ونادرست بودن محتوای کتابهارا ،اصلاً قابل توجه قرار نمی دهد . همین که کتابی ، هر کتابی باشد به صورت ضد قانونی مصادره می شود ، مورد علاقه وتوجه قرار می گیرد . روزگاری بود که کتاب های مذهبی شیعیان ،توسط حکومت مصادره میشد . درآن زمان بیاد دارم که کتاب شبهای پشاور که کتابی سخت تفرقه افگنانه ومتعصبانه نیز بود ومحتوایی غیر ازاین نداشت ، فقط به دلیل اینکه به عنوان یک کتاب شیعی توسط حکومت مصادره میشد وجزوکتب ممنوعه بود ، بیشتر از خیلی کتاب های دیگر البته بصورت مخفیانه وبه قیمت خیلی گزاف دست به دست می گشت .

ترس اینست که برای عاملان عمل شرم آور غرق کتب در دریای هیرمند ،مدال سید جمال الدین یا محمد طرزی داده شود همانگونه که برای مخالفین امان الله خان ،مدال امان الله داه شد.کمتر کسی بود که در افغانستان سلمان رشدی را بشناسد ولی تکفیروی وجایزه گذاشتن برای سراو ،اورا جهانی ساخت .اگر به آسانی قبول کنیم که کتاب رشدی یک کتاب کا فرانه است اینرا نیز باید بپذیریم که یک فتوای متعصبانه این کفر را جهانی ساخت.

قسیم اخگر

صفحه آرا: رتبیل آهنگ