1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

چگو نه روشن وادار به استعفاشد؟

قسیم اخگر۱۳۸۵ بهمن ۱۳, جمعه

وقتي نجيب روشن به رياست را ديو تلويزيون رفت،کمتر کسي حتي در ميان دوستان نزديکش مي توانست به موفقيت او اميدوار باشد،زيرا هم ساختار دستگاه را ديو تلويز يون وهم بيکارگي وزارت اطلاعات و فرهنگ و در نهايت سياستهاي ابزار گرايانه دولت آقاي کرزي مانع از آن بودند که اين اميدواري بوجود بيايد.

https://p.dw.com/p/DH5L
چه آناني که از روي خوش بيني تمام به پروژه دولت سازي و اصلاح از درون اميدبسته بودند و چه آناني که برعکس فکر مي کردند؛ با رفتن او موافق بودند.
چه آناني که از روي خوش بيني تمام به پروژه دولت سازي و اصلاح از درون اميدبسته بودند و چه آناني که برعکس فکر مي کردند؛ با رفتن او موافق بودند.عکس: DW

باوجود آن چه آناني که از روي خوش بيني تمام به پروژه دولت سازي و اصلاح از درون اميد بسته بودند و چه آناني که برعکس فکر مي کردند؛ با رفتن او موافق بودند. شايد بخاطرآن که هردوطرف مي خواستند درآزمايش نجيب روشن صدق يا کذب باور وتصور خويش را تجربه بنمايند.

به هر تقدير ،روشن کارش را آغاز کرد وبا اعتماد به حمايت رئيس دولت و وعده هاي وي ،عملي کردن برنامه هايش را پيگيري نمود ودر مدت کوتاهي بر رغم مخالفتها ومانع تراشي هايي که دربرابرش وجود داشت توانست تحولات چشمگيري را به نمايش بگذارد. حضور تعدادي از فرهنگيان جوان اعم از دختر و پسر و در مر حله بعدي کودکان ، نوسازي تالار هاي متعدد و نامگذاري آنها بنام شخصيت هاي فرهنگي و هنري،ارائه برنامه هاي ابتکاري آگاهي بخش ، کشف و معرفي استعداد هاي ناشناخته هنري ، کوشش در جهت خود کفايي راديو تلويزيون از اقداماتي بود که در مدت خيلي کوتاه سيماي تلوبزيون ملي را متفاوت از آنچه قبلاً بود ،نشان مي داد. اين چيزي بود که حتي مخالفين روشن نيز آن را انکار نکرده اند . در عين حال بسيار طبيعي بود که اين اقدامات بويژه توسط سابقه داران سنتي که خود را متوليان هميشه راديو تلويزيون مي دانستند ؛ نمي توانست مورد استقبال قرار گيرد.اين در حالي بود که نجيب روشن در اولين اظهاراتش ، تبديل را ديو تلويزيون دولتي را به رسانه ملي و مردمي يکي از مقاصد اساسي خويش اعلام کرده بود .

انتصاب روشن در شرايطي صورت گرفت که دولت آقاي کرزي اولين انتخابات پارلماني را از سر مي گذراند وآماده مي شد که اولين کابينه را به منظور کسب رأي اعتماد به پارلمان بفرستد. تلويزيون دولتي در آن روزها مورد توجه و اعتماد مردم نبود و در مقايسه با تلويزيون هاي خصوصي مشتريان اندکي داشت.در حالي که در آن شرايط و اوضاع دستگاهي فعالتر و پوياتر مورد نياز دولت آقاي کرزي بود. از قضا آقاي رهين وزيرقبلي اطلاعات و فرهنگ نتوانست ازمجلس رأي اعتماد بگيرد، زيرا هم سنتگرايان بنياد گرا باوي مخالف بودند وهم انحصار طلبان قوم پرست. در عين حالي که اهل قلم و مطبوعات نيز بخاطر سستي و کم کاري ايشان ناراض بودند و فکر ميکردند فردي که پس از وي خواهد آمد بهتر از وي عمل خواهد کرد .

به موازات اين تحولات ،اعمال فشار مخالفين مسلح دولت نيز در حال افزايش بود و دولت خود را نا گزير از دلجويي آنان مي يافت . در حالي که جريات سنت گراي و محافظه کار و آناني که به شکلي از اشکال مورد اتهام بودند نيز مي کوشيد با استفاده ازعجز وبيچارگي دولت و اعمال فشار از داخل به تحکيم موقعيتهاي خويش بپردازند.

در نتيجه اين تعاملات بود که وزير تازه اي براي اطلاعات و فرهنگ معرفي شد. چهره اي که در عرصه ژورناليزم کا ملاً نا شناخته بود وسابقاً از اعضاي حزب اسلامي حکمتيار به حساب مي آمد .آقاي خرم چنانکه انتظار مي رفت به آساني موفق به کسب راي اعتماد شد. بخاطر اين که اغلب وکلاي ناراض از وزير قبلي وي را مناسب تر مي دانستند ، زيرا چه به لحاظ سوابق و چه به لحاط بينش محافظه کارانه اش باوي احساس قرابت مي کردند؛ برعلاوه آن که مورد اعتماد رئيس دولت نيز بود. بر اين اساس اهل مطبوعات و رسانه ها نمي توانستند خوش بين و اميدوار باشند بخصوص آن که در همان آغاز کار ديدند که وزير جديد به يک ژور نا ليست زن که مي خواست عکسي از وي بگيرد بخاطر زن بودنش اجازه نداد.

قبل بر اين هر گاه نويسنده و ژور نا ليستي مورد تهديد و يا ضرب و شتم قرار مي گرفت و يا بررسانه اي اعمال فشار مي شد وزير قبلي از وي حمايت مي کرد و بر آزادي بيان و حقوق رسانه ها تأکيد مي ورزيد . در حاليکه وزير جديد در اين رابطه کمتر حساسيت نشان مي داد. پس از مدتي نه طولاني اهل مطبوعات متوجه شدند اوضاع در جهت مخالف آرزوهاي آنان سير مي کند. در اين اوضاع و احوال خبر رسيد که تصوير غازي امان الله خان وخانمش در تالار مطبوعات زير پاشده عمداً شکستانده شده است.انجمن آزادي بيان با دعوت از فرهنگيان وژورناليستها طي محفلي از آنان خواست وضع عمومي رسانه ها را بر رسي نمايند. در آن محفل آقاي حليم تنوير از جانب وزارت اطلاعات نيز شرکت کرده بودند . متعاقب آن اتحاديه ژورناليستها به رياست آقاي سانچارکي سيميناري را در اين را بطه داير و طي قطعنامه اي از تهديدات و فشار هايي که بر آزادي بيان اعمال مي شود اعمال نگراني نمود. در همين زمان آقاي روشن نيز که قبلاً خلع يدشده بود و آقاي خرم با جمعي از افراد مسلح به ساختمان راديو تلويزيون رفته و بدون مشوره با وي افرادي را منصوب و دستور عزل جمع ديگري را صادر نموده بود. استعفاي خودش را به رئيس دولت عرضه نمود . در واقع نجيب روشن عملاً استعفا داده شده بود زيرا روشن بود که ديگر نمي تواند کاري انجام دهد.