1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

هشت سال بعد از يازدهم سپتامبر

۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

بعد از اين که طالبان حاضر نشدند القاعده را از افغانستان بيرون کنند و اسامه بن لادن را به امريکا تسليم دهند، امريکا و کشورهاي عضو ناتو حملات خود را به هدف سرنگوني طالبان و القاعده در افغانستان شروع کردند.

https://p.dw.com/p/JdC8
توره بوره آخرین پایگاه القاعده که مورد بمباردمان نیروهای بین المللی زیرفرماندهی ایالات متحده امریکا قرار گرفت
توره بوره آخرین پایگاه القاعده که مورد بمباردمان نیروهای بین المللی زیرفرماندهی ایالات متحده امریکا قرار گرفتعکس: AP

يازدهم سپتامبر سال 2001، سر آغازيک روند و تحولات جديد در افغانستان بود. در اين تاريخ، هواپيماهايي به ساختمان تجارت جهاني در نيويارک، اصابت کردند که توسط القاعده رهبري گرديده بودند. بعد از اين که طالبان حاضر نشدند القاعده را از افغانستان بيرون کنند و اسامه بن لادن، رهبر القاعده را به امريکا تسليم دهند، امريکا و کشورهاي عضو ناتو حملات خود را به هدف سرنگوني طالبان و القاعده در افغانستان شروع کردند.

بعد از شکست طالبان ايتلاف و اجماع نظر جهاني در مورد افغانستاني که سلطهي طالباني و قبل از آن جنگهاي خونين داخلي را تجربه کرده بود، شکل گرفت. از يکسو همسويياي در جامعهجهاني در رابطه به افغانستان شکل گرفت، از سوي ديگر، فرصتهايي براي افغانستان مهيا شد و کمکهايي نيز از سوي جامعهجهاني به افغانستان سرازير گرديدند.

در سال 2001، پس از سرنگوني طالبان، براي آغاز روند جديد در افغانستان کنفرانس بينالمللي بن برگزار شد، که آغازگر پروسهي بن بود. هشت سال از اين تحولات ميگذرد، اما بازهم تامين امنيت و ايجاد صلح، از اولويتهايي است که دست يافتن به آن براي مردم زجرکشيدهي افغانستان بيشتر به يک رويا ميماند. همچنان طالبان نيز هشت سال بعد از شکست، دوباره نيرو گرفته و به تهديدي در بيشتر نقاط کشور مبدل شده اند.

با اين وجود، هرچند فقر، ناامني روزافزون، و تلفات ملکي حملات نيروهاي خارجي مردم را نسبت به اين روند بياعتبار ساخته، اما با آنهم مردم از وضعيت موجود نسبت به گذشته، راضي هستند. به گفتهي مردم عام حادثهي يازدهم سپتامبر تاثير مثبت روي زندگي شان داشته است. غلام علي، يکي از شهروندان کشور ميگويد: "آن وقتها که بود، کسي را گشتن نميماند طالب. حالي که است مردم آزاد ميگردند و آزاد مينشينند. اين همين، جاي شکر است. در زمان طالبان اين طور بود که مردم گشته و شيشته نميتوانست. اگر تکان ميخوردي يا برده قيد ميکرد يا بندي ميکرد".

با اين هم، مردم از فقر و بيکاري رنج ميبرند و برخي نيز بعد از يازدهم سپتامبر، توسط طالبان و حملات نيروهاي خارجي آسيب ديده اند.

کنفرانس پترز برگ که طرح حکومت آینده بعد ازطالبان را ریخت
کنفرانس پترز برگ که طرح حکومت آینده بعد ازطالبان را ریختعکس: AP

محمد فريد، باشندهي ولايت ميدان شهر از کساني است که در بمباران نيروهاي خارجي خانهاش را از دست داده و حالا در کابل زندگي ميکند. وي در زمان طالبان مهاجر بوده و خاطرات تلخي از مهاجرت به پاکستان دارد. با اين حال، فريد درحالي که از وضعيت فعلي نسبت به زمان مهاجرت راضي است، اما ميگويد: "در منطقهي ما خانهي ما را بمبارد کرده اند. بهنام القاعده برادرم را گرفته و زده، خوب زدن (لت و کوب) کرده که تو القاعده هستي و حمايت طالبان را ميکني. خداوند هرکس را هدايت کند. خداوند به وطن ما و شما آرامي بياورد".

در همين حال، تحليلگران نيز به اين باور اند که يازدهم سپتامبر و بعد از آن کنفرانس بن، فرصت خوبي را براي افغانستان مهيا ساخت. عزيز رفيعي، تحليلگر و فعال مدني، حادثهي يازدهم سپتامبر را حادثهي قرن ميخواند و معتقد است که يازدهم سپتامبر باعث شد که در افغانستان يک نظام دموکراتيک، نظامي که مردم خود را در آن احساس ميکنند، شکل بگيرد.

افغانستان از سال 2001 به اين سو دو انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي ولايتي، و يک انتخابات پارلماني را تجربه کرده است. هرچند انتخابات اخير در فضاي شکننده و با اشتراک نهچندان زياد مردم برگزار شد و شکايتهاي تقلب را نيز در پي داشت، اما رفيعي ميگويد همين که مردم از تقلب در انتخابات صحبت ميکنند، خود دستآورد بزرگي است که افغانستان در هشت سال گذشته بهدست آورده است.

برعلاوهي شکست طالبان، کنفرانس بن و مصوبات آن، از دستآوردهاي مهم يازدهم سپتامبر براي افغانستان شمرده ميشود. قسيم اخگر روزنامهنگار و تحليلگر مسايل افغانستان در مورد تاثيرات وسيع کنفرانس بن بر وضعيت افغانستان، ترديد دارد. اخگر ميافزايد: "هيچ شک نيست که کنفرانس بن اثرات، نتايج و پيامدهاي خيلي زيادي داشت. معالوصف، در مورد اين که اين پيامدها واقعا توانسته باشد بر سير تحولات در افغانستان يک تاثير جدي، همهجانبه و وسيع داشته باشد، شخصا ترديد دارم".

عزیز رفیعی فعال حقوق بشر وحقوق مدنی درافغانستان
عزیز رفیعی فعال حقوق بشر وحقوق مدنی درافغانستانعکس: DW

به باور آقاي اخگر، کنفرانس بن با نوعي شتابزدگي برگزار شد و روشها و ابرازهايي که روي دست گرفته شد، با اهداف و مصوبات کنفرانس بن سازگاري نداشت. ايجاد يک حکومت قانون، جامعه دموکراتيک، تامين صلح، و نهادينه کردن ارزشهاي حقوق بشري، از اهداف کنفرانس بن بود.

قسيم اخگر تناقض ميان اهداف و ابزارهاي کنفرانس بن را چنين شرح ميدهد: "استفاده از جنگسالاران براي تامين صلح، استفاده از غاصبان و ناقضان حقوق بشر براي تامين حقوق بشر، استفاده از عناصري که اصولا به دموکراسي اعتقاد نداشتند براي تحقق دموکراسي، استفاده از جريانات يا کساني که در ضديت با زن و حقوق زن سابقه داشتند...".

به باور آقاي اخگر، مصلحتگرايي کنفرانس بن کل پروسه را متاثر ساخت و لويهجرگهاي که بعد از آن برگزار گرديد، بيش از اين که يک مجلس مردمي بوده باشد، مجلس قومانداني بود که قبلا نيز در تحولات افغانستان نقش داشتند.

با وجود فرصتها و زمينههايي که بعد از يازدهم سپتامبر در افغانستان مهيا شد، چه عواملي باعث شد که اين پروسه به اهداف اصلي خود نرسد. عزيز رفيعي، سياستمداران افغانستان را عامل اصلي ميداند. رفيعي مي گويد: "مقصرين اول فقط اربابان سياسي افغانستان هستند. اما در بخش دوم، ما مشکلاتي را که با جامعهجهاني داشتيم، آنهم بر ميگردد به عدم درايت کاري خود رهبران سياسي افغانستان. سياستمداران افغانستان متاسفانه نتوانستند نقاط تقاطع منافع کشورهاي خارجي را در افغانستان و هم کشورهاي همسايه را در افغانستان به دست بياورند".

اما آقاي اخگر به اين باور است که عامل اصلي که کنفرانس بن نتوانست به اهداف خود برسد، جامعه جهاني ميباشد. اخگر ميافزايد: "تقصر متوجه خارجيها است. خشت اول چون نهد معمار کج/ تا ثريا ميرود ديوار کج. افغانستان کشوري بود که در اثر جنگهاي متعدد، همه شيرازههايش از هم گسيخته بود".

با اين وجود، در بخش آزاديهاي سياسي و مدني، افغانستان دستآوردهايي دارد که در تاريخاش بينظير ميباشد. شکلگيري احزاب سياسي هرچند به صورت نمادين، تاسيس رسانههاي آزاد مبتني بر قانون دموکراتيک، آزادي بيان و شکلگيري نهادهاي مدني، همه از دستآوردهاي پس از يازدهم سپتامبر ميباشند.

قسیم اخگر مبصر وکارشناس سیاسی امور افغانستان
قسیم اخگر مبصر وکارشناس سیاسی امور افغانستانعکس: DW

عزير رفيعي دستآوردهاي چند سال اخير را در تاريخ افغانستان بيسابقه ميداند. وي ميگويد: "در ارتباط به دستآوردها من ميخواهم بگويم که يک مقايسهي ساده لوحانهاش اين است که بگوييم چهل سال حکومت ظاهر شاه با تمام امن و اماناش، براي ما 250 مکتب به وجود آورده و 3200 کيلومتر سرک قير (اسفالت). اما هشت سال دولت موجود در افغانستان، براي ما 12 هزار مکتب به وجود آورده و بيشتر از 11 هزار کيلومتر سرک قير (اسفالت شده)".

در همين حال، باور به اين است که آزاديهاي مدني و ساختارهاي دموکراتيکي که در کشور شکل گرفته، شکننده ميباشند. بسياري آگاهان امور به باور ميباشند که آزاديهاي مدني و سياسي و نيز احترامي که به ارزشهاي مدني و حقوق بشري صورت ميگيرد، به دليل حضور جامعه جهاني در افغانستان است. به اين لحاظ، چنين تصور ميشود که زيرساختهاي اساسي هنوز شکل نگرفته است.

قسيم اخگر به اين مساله اشاره ميکند: "چه تضميني براي حفظ و تداوم اين نهادها وجود دارد. آيا همين روز جامعهجهاني از افغانستان برآيد، فردا زنان ميتوانند حتا با چادري از خانهي خود برآيند؟ فردا واقعا ما نشريهاي خواهد داشتيم؟ نداريم. بنابراين، اين ارزشها آمد، ولي مهم اين بود که زيرساختهاي لازم براي حفظ و تداوم اين ارزشها تاهنوز نيامده است".

بنابراين، قسيم اخگر به اين باور است که اگر روشها و ابزارها تغيير کنند، ارزشها و ساختارهايي که از اهداف کنفرانس بن ميباشد، تحقق مييابد.

در همين حال، عزيز رفيعي تصور خوشبينانهاي از آيندهي کشور دارد. وي با بيان اين که مردم بايد در تعيين رهبري شان محتاط باشند، ميگويد: "من بسيار خوشبين هستم نسبت به آينده، با وجود تمام مشکلي که داريم. من فکر ميکنم مردم افغانستان تغيير ميخواهند، توسعه ميخواهند، انکشاف را ميپذيرند. مردم افغانستان به طرف تعالي در حرکت هستند. ما ديگر نميخواهيم به عقب برگرديم. شما حتا در دورترين روستاهاي افغانستان برويد، مردم به عقب برنميگردند".

با اين وجود، مردم افغانستان که بعد از يازدهم سپتامبر از روند جديد استقبال کردند، به دليل فقر و ناامني و عدم تغيير چشمگير در زندگي شان، دارند اعتبار خود به اين پروسه را از دست ميدهند؛ هرچند هرگز خواهان حکومت طالباني نيستند.

عارف فرهمند

ويراستار: رسول رحيم