شکاف بین فقیر وغنی در سطح جهان افزایش یافته است
۱۳۹۰ بهمن ۵, چهارشنبهشکاف طبقات نه تنها برای کشورهای روبه انکشاف مصداق دارد؛ بلکه همچنان در کشورهای صنعتی نیز به چشم می خورد.
یک مرد هندی می گوید: "در هند شکاف بین غنی و فقیر بزرگ است و بزرگترمی گردد. شما می دانید که 55 درصد جمعیت بمبئی، این ثروتمندترین شهر هندوستان در زاغه های فقیرنشین زندگی می کنند".
یک مرد دیگر از کامرون نیز می گوید: "در کامرون افرادی وجود دارند که هر روز کار می کنند و با این هم ماهانه صرف قریب 20 یورو به دست می آورند. این ناممکن است. این غیر قابل قبول است".
در همین حال، یک خانم آلمانی می گوید: "اختلاف طبقاتی میان فقیر و غنی نهایت بزرگ است و دولت دراین ارتباط کاری نمی کند. به دلایل زیاد، باید دولت بر ثروتمندان مالیات بیشتری وضع کند. ما به طور احمقانه یی مالیات بیشتری می پردازیم و ثروتمندان در کل امتیازات بیشتری به دست می آورند. من این کار را درست نمی دانم".
در واقعیت امر از 20 سال به این سو عدم توازن درآمدها درسطح جهان افزایش یافته است. این عدم توازن از کشوری تا کشور دیگر فرق می کند. مطابق به یک گزارش برنامه انکشافی سازمان ملل متحد، این عدم توازن درکشورهای روبه انکشاف بسیار بیشتر است. با این هم خانم چیچیله مولینیر، رئیس برنامه انکشافی ملل متحد در ژنو بر این نظر است که یک ارزیابی جهانی از این موضوع فقط تصویر ناقصی از واقعیت ها ارائه می کند.
چیچیله مولینیر می گوید:"از نگاه آمار، ایالات متحده امریکا در مقام 171 عدم مساوات درآمدها قرار دارد. این در حالی است که کشورهای روبه انکشافی مانند بورکینا فاسو، مالاوی، تانزانیا و حبشه کمتر عدم مساوات نشان می دهند".
شکاف بین فقیر و غنی در کشورهای رو به توسعه به روشنی دیده می شود. در کشورهای رو به توسعه انسان ها در فقر مطلق به سرمی برند، چنان که در آمد روزانه آنها کمتر از 1.25 دالر است. در آلمان درآمد متوسط یک خانواده چهار نفری در گذشته برایشان کفاف می داد، اما از سی سال به این سو دیگر وضع از این قرار نیست. یک تحقیق سازمان همکاری های اقتصادی و انکشافی نشان می دهد که یک قشر بالایی آلمان که یک دهم جمعیت را تشکیل می دهد، 8 برابر بیشتر از قشر پایین جامعه پول به دست می آورد. این برای آن است که در این چند ده سال گذشته، درآمد اقشار پایینی جامعه بسیار اندک افزایش یافته است. امروز به تناسب 25 سال پیش دو چند بیشتر مردم کارهای کوتاه مدت می کنند.
در بسیاری از کشورهای فقیر و غنی دیگر معاش و حقوق ماهانه برای امرار زندگی کفایت نمی کند. هر سال قیمت مواد خوراکی و احتیاجات اولیه مردم افزایش می یابد، درحالی که حقوق و معاشات به همان حال شان باقی می مانند. اوضاع وقتی بدتر می شود که بخش کمک های تضمین اجتماعی دولت نیز دراین گیرو دار صدمه می بیند.
یک خانم آلمانی در بن می گوید: "آرزوی من فقط عدالت بیشتر است. آرزوی من همین است که در جایی که به پول ضرورت است، پول وجود داشته باشد. پول برای کودکان، پول برای کسانی که واقعاً فقیرند، پول برای شفاخانه ها، پول برای آنکه پرستاران (نرس) بیشتری استخدام گردند وبه طور خلاصه این که باید برای بخش خدمات اجتماعی، پول در دسترس باشد. اما اکنون برعکس است، آدم باید بیشتر کار کند، باید بار دو شغل یا دو وظیفه را بر دوش بکشد. دربسیاری موارد چنین است".
از نظر چیچیله مولینیر، اختصاص دادن پول بیشتر به صحت و تعلیم و تربیت، و برای کسانی که واقعاً فقیرند، به کاهش فقر کمک می کند. او بر این نظر است که در برخی کشورها چنین اقداماتی نتایج مثبت بار آورده اند. چیچیله مولینیر توضیح می دهد: "تدابیری وجود دارند که می توانند به کار گرفته شوند. به طور مثال به کار بستن مالیات اضافی برعایدات، به ترتیبی که درصد مالیات به تناسب درآمد افزایش داده شود. علاوه براین برنامه هایی وجود دارند که می توانند در مورد افرادی که به صورت خاص نیازمند می باشند، به کار گرفته شوند. نمونه های مشهور این برنامه ها یکی "بولزا فامیلیا" یا بورسیه خانوادگی در برازیل و "اپورتونی دادیس" در مکسیکو می باشند. با این برنامه ها به خانواده های فقیر به صورت هدفمند کمک می شود تا کودکان شان را به مکتب بفرستند؛ و ازمادران، پیش از ولادت و بعد از ولادت حمایت صورت می گیرد".
همچنان در کشورهای پیشرفته صنعتی، برخوردار شدن از تعلیم و تربیت به صورت عادلانه نمی باشد. در آلمان فرزندان اقشار بالای جامعه به تناسب فرزندان خانواده های کارگر و خانواده های مهاجران، به طور مثال سه برابر بیشتر چانس برای رفتن به "گیمنازیوم" یا مکتب عالی دارند. در دانشگاه های آلمان صرف 6 درصد محصلانی می باشند که والدین آن ها از خانواده های تحصیل یافته ثروتمند نیستند.
وند پانگه، اریک سیوسیدا / رسول رحیم
ویراستار: عاصف حسینی