1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

راه حل معضلات يابهانه اي براي شرکت در قدرت

قسیم اخگر۱۳۸۶ تیر ۱, جمعه

در شرايطي که بحران وسردرگمي ها وآشفتگي هاي سياسي همچنان در حال اوجگيري ست وعدم احساس امنيت بصورتي کاملاً مشهود همه جاگير شده است و ناتواني حکومت آقاي کرزي در بر خورد بافساد و نا امني وزورآزمايي هاي رقباي حزبي وشرکاي سياسي وصاحب منصب ها ي دولتي،هرروز اوج و موج تازه اي مي يابد ،جبهه ملي باارائه طرح يا پيشنهادي که هيچ عنصر تازه اي در آن وجود ندارد در صدد شده است تا

https://p.dw.com/p/DH54
آقاي کرزي در تمام دوري ها ونز ديک شدنهايش مسأله حفظ قدرتش را مسأله اساسي مي داند وهر گز در مورد تقسيم آن با کسي بحث وتفاهم ندارد.
آقاي کرزي در تمام دوري ها ونز ديک شدنهايش مسأله حفظ قدرتش را مسأله اساسي مي داند وهر گز در مورد تقسيم آن با کسي بحث وتفاهم ندارد.عکس: DW

بخت خوابيده اش را بيازمايد ودراين تاريکي انبوه کرانه ناپيدا،تير ديگري از چله کمان رها سازد.

طرح پيشنهادي جبهه ملي با اشاره بر اين که پس از گذشت شش سال از توافقنامه بن بخش زيادي از چالشها ومشکلات،همچنان به قوت خود باقيمانده است وکوشش ها بخاطر از ميان برداشتن آنها به ناکامي انجاميده است،بر ضرورت ارائه اين پيشنهاد تأکيد مي ورزد. بي آن که شهامت اعتراف به اين واقعيت را داشته باشد که مسئوليت اين ناکامي ها به همان اندازه اي که به سوءاداره و سياستهاي نامعقول وخود محورانه آقاي کرزي بر مي گردد، به کساني که امروز در جبهه ملي حضور دارند، نيز راجع مي شود. زيرا اين افراد درطول اين مدت به نحوي از انحا در قدرت سهيم بوده وبرخي از آنها هنوز هم بر مسند قدرت هستند.طرح جبهه ملي با تقسيم ديدگاه هاونظريات حلقات سياسي به سه کتگوري انقلابي وبراندازنده ،نااميد و مأيوس ومنفعل وبالاخره رفرميستها و اصلاح طلبان،جبهه ملي را در شمار گروه اصلاح طلب جاداده وپيشنهاداتي را عرضه مي کند که بصورت جسته و گريخته و نامنظم توسط اعضاي جبهه بارها مطرح شده است.

بر کسي پوشيده نيست که در ميان حلقات موجود درداخل کشور هيچ گروه و دسته اي توسل به راه حلهاي انقلابي و بر اندازنده رامطرح نکرده است و جبهه ملي با نام بردن از گروهي که وجودخارجي ندارند فقط خواسته است کرزي را از موجوديت دشمني بترساند که نيست. يا به زبان بي زباني به وي بگويد که اگرما را نپذيري سر و کارت با گروهي خواهد افتيد که هيچ وجه مشابهتي با تو ندارند.

اما عجيب اين است که پيشنهاد جبهه ملي ،هيچ راه حل و برنامه روشني در طرح خودش ندارد،بلکه صرفاً يک شوراي عالي دولتي وچهار شوراي فرعي رادر ذيل آن شوراي عالي تحت نامهاي شوراي امنيت ملي،شوراي اقتصادي ملي ،کميسيون مشارکت و مصالحه ملي وسرانجام کميسيون همکاري هاي سياسي پيشنهاد مي نمايد که از قضا چنين نهاد هايي در چوکات حکومت کرزي با ترکيبي که مورد پسند و قبول اعضاي جبهه نيست وجود دارد. جبهه ملي درترکيب اين نهادها حضور مجاهدين ،علماي ديني ،متنفذين مناطق،شخصيتهاي برجسته وموثر ملي را ياد دهاني مي نمايد که طبعاً بنا بر تعريفي که جبهه از آنان دارد، تشخص مي يابند وقاعدتاً توسط جبهه با يد معرفي گردند.

باآنچه در بالا گفته آمد؛ پيشنهاد جبهه ملي جز عريضه اي براي در خواست مشارکت بيشتر درقدرت وسهمگيري بيشتردر حکومت ،معنا و مفهوم ديگري ندارد. اين تکرار مجدد همان چيزي

است که سران جبهه ملي بصورتهاي گوناگون آن را مطرح کرده اند. چنانچه بار ها از کنار گذاشتن مجاهدين از دستگاه حکومت گله گذاري نموده اند. اکنون که خود را نيرومند تر از گذشته و درواقع کرزي را ناتوانتر از سابق مي بينند و براين باورندکه آقاي کرزي ازروي ناچاري و حتي بيچارگي راه ديگري جز پذيرش بي چون وچراي درخواست هاي آنان را ندارد،يکبار ديگر به تکرار آن پرداخته اند.

جبهه ملي نغمه کهنه اي را ساز کرده است که رهبروحتي اعضاي آرکستر آن نيزبراي مردم کهنه

شده اند وشايد فقط کمپوز آن وبازهم شايد بعضي از آلات ساز آن نه نو بلکه روغنکاري شده است.

شگفت تر از همه اين که برآيند نهايي اين طرح ،واگذاري قسمت هاي وسيعي از اختيارات کرزي

را نيز شامل مي شود وراه را براي خلع يد کامل وي مساعد مي سازد. طبعاً اين را بايد کو دتاي

مخملي يا بنفش بايد نا م گذاشت ،نه حتي کو دتاي سفيد و خزنده !

اما آقاي کرزي اگر در هيچ موردي حساس نباشد ،در اين مورد بخصوص سخت حساس است و خطري را که اقتدارش را تهديد کند خيلي زود مي شناسد. آقاي کرزي در تمام دوري ها ونز ديک شدنهايش مسأله حفظ قدرتش را مسأله اساسي مي داند وهر گز در مورد تقسيم آن با کسي بحث وتفاهم ندارد. نزديکي و دوري او از مجاهدين ،جستجوي طالبان معتدل و ميانه رو،دعوت از حکمتيارو... همه وهمه نشاندهنده اين ادعاست.

آقايان : کرزي در کو دتا عليه خودش شرکت نمي کند!