1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

حناي طالبان ميانه رو رنگ باخت

قسیم اخگر۱۳۸۶ فروردین ۲۴, جمعه

به نظر مي رسد که تشکيل و اعلام موجوديت جبهه ملي به زعامت آقاي رباني موجب نگراني شديد آقاي کرزي شده است. تا آنجا که ايشان پس از سفرهند و در اولين مصاحبه مطبوعاتي که قراربود شامل گزارشي ازشرکت افغانستان درکنفرانس سارک وحصول عضويت رسمي درآن باشد،نتوانست خويشتنداري پيشه نمايد.

https://p.dw.com/p/DH5B
تا زماني که دولت حيثيت يک شرکت سهامي را داشته باشد ،هر يک از اين سيستم ها مي تواند فاجعه آفرين باشد.
تا زماني که دولت حيثيت يک شرکت سهامي را داشته باشد ،هر يک از اين سيستم ها مي تواند فاجعه آفرين باشد.عکس: DW

آقاي کرزي برخلاف سنت هميشگي اش، که مي کوشيد هم به ميخ وهم به نعل چکش زند،دراين مصاحبه بصورت صريح و آشکار از نقش برخي از کشور هاي همسايه وسفارتخانه هاي آنان در تشکيل جبهه ملي سخن گفت و علاوه نمود که با پاره اي از اهداف جبهه موصوف مخالف است.

آقاي کرزي بااين ادعا که هدف جبهه در نهايت افغانستان را بسوي فدراليزم مي کشاند که در شرايط کنوني به نفع کشور نيست واين راتجربه گذشته نشان داده است ،تلويحاً خطر تجزيه شدن راگوشزدنمود.

هرچند در برنامه جبهه ملي ذکري از فدراليزم وجود ندارد،ولي منظورآقاي کرزي انتخا بي بودن والي هاست که يکي از اهداف جبهه ملي مي باشد . آقاي کرزي در همين مصاحبه از جريان مذاکره با طالبان و ديدار با بعضي از نمايندگان آنان وادامه اين ديدارها نيز سخن گفت و علاوه نمود که من طالبان را به طالبان ميانه رو وبنياد گرا تقسيم نمي کنم،بلکه آنان را به افغاني و خارجي تقسيم مي کنم. اما روشن نساخت که معيار افغاني بودن و افغاني نبودن از نظر وي چيست. آيا فردي راکه قانون اساسي وساير ارزشهاي ملي وميهني را قبول نداردوبه اعتراف شخص آقاي کرزي وابسته به استخبارات کشور خارجي ست، صرفاً به اعتباراين که در افغانستان زاده شده است مي توان افغاني نامید؟

هرچه باشد بي ترديد يکي از عوامل حساسيت تند کرزي ، نقشي است که جبهه ملي مي تواند در اخلال اين مذاکرات و توافقات احتمالي حاصله ازآن داشته باشد. اکنون که تدوير"جرگه امن منطقوي" در دستور کار آقاي کرزي قرار دارد وکرزي اميد وار بود به حمايت کساني که اکنون عضويت جبهه ملي را دارند، در اين جرگه دست بالا داشته باشد و به عنوان رئيس جمهور منتخب مردم افغانستان،در نقش يک خود مختار تام الاختيارعرض وجود کند ،رويا هايش راتحقق نيافته مي بيند. درحالي که مذاکرات مخفي آقاي کرزي با طالبان وساير حلقات در گيرتا اکنون درهمين راستابه جلورفته است و بدون شک به نتايجي نيز رسيده است.

با آنکه جبهه ملي هنوز ساختار تشکيلاتي نيافته است وبعيد به نظر مي رسد با تر کيب نا همگون و نامتجانسي که دارد،تشکيلات هماهنگ پيدا نمايد.اما در موقعيت کنوني مي تواند موي دماغي براي آقاي کرزي گردد. آنهم در وضعيتي که شهادت اجمل نقش بندي وهمزمان با آن رها شدن يک خبر نگار ايتاليايي در برابر پنج نفر از مهره هاي مهم طالبان در اثر فشار وارده از خارج بدگماني ها و تفسير هاي زيادي را عليه آقاي کرزي برانگيخته واعتباروحرمت آقاي کرزي را به حيث کسي که هيچ قدرت و اراده اي در برابرخارجيان ندارد وزندگي ومرگ افغانها برايش علي السويه است به شدت زير سوال برده است.

هرکسي مي داند که اعضاي جبهه ملي ،چنانچه در گذشته نشان داده اند به آساني وهرکدام جداگانه حاضر به معامله هستند. اما همين مسئله کار را براي آقاي کرزي دشوار مي سازد زيرا ناگزيربا هرکدام بايد مستقلانه به داد وستد بپردازد ، که هزينه زياد مي خواهد .وانگهي عهد شکني ها وفراموشي پيمانها توسط طرفهاي معامله، آن اعتمادي را که در آغازکار ومراحل اوليه وجود داشت از بين برده است. دراين اوضاع است که جبهه ملي خودش را قدرتمند تر از گذشته مي بينند يا بهتر است گفته شود طرف مقابل را ضعيف تر و عاجز تر از خويش مي يابند ومطمئن هست که امتيازات بيشتري مي تواند مطالبه نمايد.آنچه در اين ميان براي هر دوطرف قضيه اهميتي ندارد مردم افغانستان است که نمي دانند اين بازي ها به چه سر انجامي منجر خواهدشد.بحث اين که سيستم رياستي بهتر است يا سيستم پارلماني ،فدراليزم بهتر است يا حکومت مرکزي و.... بازهم موضوع عمده بحث در نشرات حکومتي واظهارات مقامات شده است وهر يک از طرفها استدلالهاي خاص خود شان را در دفاع از اعتقادات خود شان وطرد ومحکوميت جانب مقابل دا رند .اما آنچه هرگز مطرح نمي شود اين است که اگر دمو کراسي و مشارکت مردم نباشد اگرمردم حق و امکان انتخاب نداشته باشند وبه عنوان ناظران بي طرف به انتظارنشسته بمانند و رهبران خود منتصب يا برگزيده توسط ديگران به جاي آنان و در غياب آنان ولي بنام آنان تصميم بگيرند و عمل نمايند وهرکدام خودرا متولي وقيم آنان معرفي نمايند وتا زماني که دولت حيثيت يک شرکت سهامي را داشته باشد ،هر يک از اين سيستم ها مي تواند فاجعه آفرين باشد.بگذريم از اين که تا حالا ما هر دورا داشته ايم وداريم وهيچ خيري نديده ايم.