جهان انترنت
۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبههارون میخواهد به هر طریقی که شده به این برنامه ها گوش بدهد و برنامه هایی را که نیز نتوانسته بشنود، از طریق انترنت تعقیب نماید. هردو نزد دوست مشترک شان اکبر می روند تا از وی در مورد انترنت معلومات بگیرند. اما اکبر به هارون ریشخند میزند که تا حال به کمپیوتر دسترسی ندارد و میگوید تا زمانیکه طریق استفاده ی کمپیوتر را یاد نداشته باشد، نمیتواند از انترنت استفاده کند. جاوید به هارون پیشنهاد میکند که او را نزد یکی از دوستان پدرش که معلم کمپیوتر است ببرد تا او چگونه کاربرد و شیوه استفاده ی کمپیوتر را برایش یاد بدهد.
هارون در مورد کمپیوتر با پدرش صحبت میکند و از او اجازه میخواهد که شامل کورس کمپیوتر شود. پدر هارون نخست مخالفت میکند و میگوید که کمپیوتر جوانان را معتاد میسازد و انحراف اخلاقی ببار می آورد. هارون وقتی از مزایا و اینکه چرا کمپیوتر جز ضروریات انسان امروز است، تعریف میکند، پدرش موافقت نشان میدهد و خود نیز علاقمند آموختن کمپیوتر میگردد.
روز بعد جاوید هارون را در کورس کمپیوتر نزد استاد احمد برده معرفی میکند و میگوید که وی میخواهد شامل کورس شود. استاد احمد، هارون را تشویق میکند و میگوید که امروز کمپیوتر جهان را تسخیر کرده است و اما اینکه آدمها چه استفاده ی از کمپیوتر میکنند، متعلق به خود شخص است. هارون با علاقمندی اوراق معلوماتی و فورمه های عضویت کورس را با خود میگیرد.
اکبر ازطریق انترنت ایمیلی دریافت کرده است که گویا برنده ی 90 میلیون دالر گردیده است. وی هیجان زده برای همصنفیهایش از برنده شدنش تعرف میکند و میگوید که او باید نخست مبلغ صد دالر را جهت مصارف به حساب بانکی آنها بفرستد و بعداً پول را برایش میفرستند. هر چند جاوید کوشش میکند او را متوجه بسازد که این فقط یک حیله و فریب است تا به این طریق 100 دالر را از وی بگیرند، اما اکبر به حرف جاوید گوش نمیدهد.
اکبر این موضوع را با هیجان برای پدر و مادرش تعریف میکند و از پدرش میخواهد که مبلغ یاد شده را برایش تهیه نماید. پدرش حرفهای اکبر را قبول کرده و با وجود مشکلات اقتصادی که دارد به اکبر وعده میدهد که در این مورد فکر میکند که چگونه و از کجا 100 دالر را تهیه کند.
با وجودیکه معلم در صنف با شاگردان در مورد انترنت و کاربرد آن درعرصه های مختلف، صحبت میکند و آنها را متوجه میسازد که چگونه مردم را فریب میدهند و با وعده های میان خالی باغهای سرخ و سبز را به آنها نشان داده و پول شانرا میدزدند، اما اکبر به حرفهای معلم نیز گوش نمیدهد.
اکبر بر علاوه ی صد دالر را به حساب بانکی دزدان انترنتی میفرستد، معتاد انترنت میشود و تمام اوقاتش را در کافی نت سپری میکند، حتی از مکتب فرار میکند و در کافی نت می رود. در صفحات انترنت سردچار دزدان انترنتی میشود و مانند اکبر فکر میکند که میتواند از طریق آنها پولدار گردد. هر چند جاوید اصرار میکند که متوجه شود و مکتب گریزی نکند، اما هارون حرف های اور نمیشنود و به کارش ادامه می دهد تا اینکه روزی سرمعلم مکتب متوجه مکتب گریزی اش گردیده و او را به اداره ی مکتب فرا می خواند.
بعد از مدتی که اکبر را پلیس نظر به کار غیر قانونی که از طریق انترنت انجام داده است، بازداشت میکند، هارون متوجه میشود که چه اشتباهی کرده است و میفهمد که اگر از انترنت استفاده ی سالم صورت نگیرد، آدم دچار بدبختی های بزرگی میگردد. هارون از کار های خلافی که کرده است ندامت میکشد و از جاوید نیز معذرت می خواهد. دوباره به کورس کامپیوتر میرود و از اشتباهاتش برای استاد احمد حکایت میکند و ندامت میکشد. هارون پدرش را نیز در کورس می آورد تا شیوه استفاده ی کمپیوتر را بیاموزد. پدر هارون با آموختن کمپیوتر امکانات بیشتر و بهتر برای کار پیدا میکند که با معاش بیشتر امکانات زندگی بهتر برای خودش و خانواده اش مهیا می گردد.
دویچه وله/ عبدالواحد رفیعی
ویراستار: سیدروح الله یاسر