آيا پناهجويان "مرتد" در آلمان هم رد خواهند شد؟
۱۳۹۵ بهمن ۱, جمعهكشيش مسلمانزاده ايرانی، پدر ويلسون (نامها به خواست اشخاص مربوط مستعارند) سالهاست كه در آلمان زندگی میكند و عده زيادی را تعميد داده كه به خاطر آزار و پیگرد در ایران به آلمان پناهنده شدهاند. اما كشيش ديگر ايرانی، دانيال میگويد كه حدود دو سه ماه است كه پذيرش پناهندگان مسيحی بسيار محدود شده به طوری كه حتی درخواست پناهندگی خود او را هم رد كردهاند.
پدر دانيال در پاسخ اين پرسش كه چند درصد از مهاجران ايرانی به علتهای مذهبی درخواست پناهندگی ميدهند ميگويد:
«آمار روشنی ندارم ولی دقيقا ميدانم كه ۹۵ درصد از كسانی كه درخواستشان علت مذهبی داشته، مسيحی هستند. مشكل اصلی متقاضیان اين است كه در جمهوری اسلامی به عنوان مرتد فطری شناخته میشوند. اگر كسی پدر و مادر غير مسلمان داشته باشد ولی خودش مسلمان شود و بعد باز به دين پدر و مادرش بگرود، او را در ايران كنونی مرتد ملی ميخوانند و كسانی را كه مسلمانزادهاند و به دين ديگری ميگروند، مرتدان فطری مينامند. در كشور ما فقط مسيحيزادگان و كسانی كه جزو اقليتهای قومی ارمنی و آشوری هستند ميتوانند آزادانه در دين خود بمانند. باقی مسيحيان همه تحت آزار و پيگرد هستند.»
كشيش دانيال اشاره ميكند كه شايد به خاطر بهبود روابط ايران و آلمان هم اكنون تنها مسيحيان زير ۳۰ سال به عنوان پناهنده يا مهاجر به رسميت شناخته شوند زيرا امكان كاريابی دارند.
اما بخش مطبوعاتی اداره سراسری مهاجران و آوارگان آلمان BAMF اين ادعاها را كاملا بیپايه میداند. سخنگوی اين بخش به دويچه وله گفت: «حدود ۱۱ هزار درخواست پناهندگی ايرانيان در سال گذشته ميلادی بررسی شده است. از اينها حدود ۷۰۰۰ نفر پاسخ مثبت گرفتهاند و بسياری هم فرجام داده يا به دادگاهها رجوع كردهاند كه حكمشان هنوز معلوم نيست.»
این سخنگو افزود: «دگركيشی به طور كلی در پذيرش درخواست پناهندگی نقش دارد ولی بازپرسان ما بايد مطمئن باشند كه درخواستكننده به راستی به كيش ديگری گرويده و تحت آزار و پيگرد بوده و اين آزار و پيگرد به خاطر باور مذهبی او انجام گرفته است.»
ارتداد در اسلام
عيسی ولايی كارشناس حقوقی كه پاياننامه كارشناسی ارشدش را درباره ارتداد در اسلام نوشته، از يكسو اثبات ارتداد را روند سنگينی مینامد و با آوردن نمونههايی از آيات قرآنی و روايات ديگر مجازات ارتداد را با قانونهای اسلامی سازگار نميداند. ولايی مينويسد كه تنها پس از وجود چهار شرط ميتوان شخصی را به ارتداد متهم كرد:
"خروج از اسلام، انكار جاحدانه (يعنی انكار آگاهانه)، اختيار كفر و اقدام عملی بر ضد اسلام كه با فقدان هر يك از شرايط چهارگانه، حكم ارتداد منتفی است". ولايی در همين رابطه تأكيد ميكند كه "در هيچيك از آيات قرآن، احكام ارتداد بيان نشده و تنها سخن از وعيد عذاب آخرت است".
اما همين نويسنده در جای ديگر كتاب خود ميگويد: «در ادبيات دينی ما قوام و ارزش انسان به نحوه ايمان و اعتقاد او بستگی دارد و انسان بی اعتقاد در شمار چارپايان و يا پستتر از آن به حساب آمده است. ... گرچه در قانون مجازات اسلامي به صراحت برای كسی كه تغيير عقيده ميدهد و به اصطلاح "مرتد" ميشود مجازاتی در نظر گرفته نشده است اما بر اساس نظريه مشورتی اداره كل حقوقی و تدوين قوانين قوه قضائيه قاضی مجاز است كه بر اساس احكام شرع در مورد مرتد حكم صادر كند. بنا بر اين، قضات مأذون بر اساس مقررات ياد شده، ميتوانند عملی را كه فاقد مجازات در قانون است لكن در شرع مجازات خاص براي آن مقرر شده، مثل ارتداد طبق مقررات شرعی مجازات نمايند.»
پيامدهای اجتماعی
مسأله دگركيشان در جمهوری اسلامی همواره يكی از معضلات سياسی و اجتماعی بوده است. درحاليكه يهوديان و مسيحيان به عنوان اهل كتاب در مجلس ايران نماينده دارند، اقليتهای مذهبی ديگر مورد انكار و حتی آزار قرار گرفته و میگيرند.
بهرام دهقانی فرزند اسقف كليسای پروتستان در اصفهان در سال ۱۳۵۸ توسط افراطيان مسلمان كشته شد و مهدی ديباج از مسيحيان تبشيری پس از نُه سال حبس به علت ارتداد، به طرز نامعلومی به قتل رسيد.
مسيحيان مسلمانزاده نوكيشی كه به آلمان پناهنده شدهاند همگی از برگزاری مراسم عبادی پنهان در ايران سخن میگويند.
از سوی ديگر يوسف ندرخانی كه در سال ۱۳۹۰ نخست به جرم ارتداد به اعدام محكوم شده بود که پس از استعلام از رهبر جمهوری اسلامی آزاد شد.
مقامات اداری و حقوقی آلمان با آگاهی به اينكه مسيحيان مسلمانزاده به انحا گوناگون زير فشار قرار ميگيرند، در مواردی كه اين فشارها از سوی فرد يادشده اثبات شوند، به درخواست پناهندگی آنها پاسخ مثبت ميدهند اگرچه اثبات چنين فشارهايی همواره آسان نيست.
برای نمونه حدود يك هزار آواره كه خود را ايرانی معرفی كردهاند در سال گذشته ميلادی يا در مرزها اجازه ورود به آلمان را نيافته و بازگردانده و يا از كشور اخراج شدهاند. از سوی ديگر در همين بازه زمانی، بيش از سه هزار ايرانی به علت دگركيشی به عنوان پناهنده در آلمان به رسميت شناخته شده اند. همزمان ۱۵۷۸ نفر به خواست خود و با دریافت کمک مالی از دولت آلمان به ایران بازگشتهاند.