کانون پرورش فکری؛ پنجاه سالگی یک نهاد متفاوت
۱۳۹۴ دی ۶, یکشنبهاغلب ایرانیان اهل کتابی که امروز پا به سن گذاشتهاند در کودکی و نوجوانی گذارشان به یکی از مرکزهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان افتاده است.
کانونی که به لحاظ دامنه فعالیت و کیفیت کار مانند واحهای سرسبز در برهوت نشر و فرهنگ ایران معاصر میدرخشید؛ نهادی که استقلالش خدشهدار شد تا در سمت و سوی سیاستهای رسمی حکومتی قرار بگیرد.
کانون پرورش فکری دیماه ۱۳۴۴ کار خود را آغاز کرد و ریاست عالی آن را فرح دیبا، همسر محمدرضا پهلوی و ملکه حکومت سلطنتی وقت بر عهده داشت.
این ریاست جنبه تشریفاتی داشت، تشکیل کانون نه ایدهای حکومتی که حاصل تلاش اهل فرهنگ برای پر کردن خلاء آثار و محصولات فرهنگی برای کودکان و نوجوانان، و متناسب با نیازهای روز بود.
بیشتر بخوانید: روز جهانی کتاب کودک؛ پیشتازان صنعت نشر در ایران
نخستین کتابخانههای جنوب تهران
نطفه شکلگیری کانون را میتوان طرح لیلی امیرارجمند، دوست و همکلاسی فرح دیبا برای راهاندازی یک کتابخانه ویژه کودکان تلقی کرد. امیرارجمند نخستین مدیرعامل کانون بود.
این درخواست همزمان با ساخت پارک فرح (پارک لاله کنونی) انجام شد و به این ترتیب نخستین کتابخانه کودک ایران در این پارک جا گرفت.
در گامهای بعدی تعدادی دیگر کتابخانه برای کودکان و نوجوانان در مناطق محروم جنوب شهر تهران، و بعدتر در بسیاری دیگر از شهرها و شهرستانها شروع به کار کردند.
یکی دیگر از ابتکارهای بدیع کانون راهاندازی کتابخانههای سیار برای روستاها و رساندن کاروان کتاب به میان عشایر کوچنشین ایران بود.
سال ۱۳۴۵ با توجه به کمبود کتاب مناسب کودکان و نوجوانان در ایران، بخش انتشارات کانون زیر نظر فیروز شیروانلو به راه افتاد. او مهمترین شاعران و نویسندگان معاصر از گرایشهای مختلف فکری و هنری را فراخواند تا به طور سامانمند آثاری متناسب با نیازهای خردسالان را پدید آورند.
تنوع فعالیتهای کانون
یکی از مهمترین و مثبتترین جنبههای فعالیت کانون که در پرورش فکری چند نسل تاثیر زیادی داشته این واقعیت است که مرکزهای کانون از همان ابتدا به شکل مکانی برای نگهداری کتاب درنیامدند و کارهایی فراتر از کتابخانههای معمول بر عهده گرفتند.
امور جاری کتابخانههای کانون اغلب توسط کسانی انجام میشد که بیش از آنکه کتابدار باشند، "مربی، مشاور و مشوق" کودکان و نوجوانان بودند و در برانگیختن علاقه و شوق آنها به مطالعه و کار هنری نقشی موثر داشتند.
این نهاد متناسب با اشتیاق و نیازی که در نسل جوان بیدار میکرد، به سازماندهی راههای پاسخ دادن به آن نیز میپرداخت و به این ترتیب بخشهای مختلفی در کانون ایجاد و فعال شد.
مرکز سینمایی کانون برای تولید فیلمهای کودکان، در سال ۴۹ تاسیس شد و اولین محصول آن فیلم کوتاه "نان و کوچه" ساخته عباس کیارستمی بود.
بهرام بیضایی نیز برخی از مهمترین فیلمهای خود نظیر، "عمو سیبیلو"، "سفر"، "رگبار"، "غریبه و مه"، "کلاغ" و "باشو غریبه کوچک" را در همکاری با کانون پرورش فکری ساخت.
بیشتر بخوانید: نقش "کانون پرورش فکری" در ارتقای فرهنگ سینمایی
بزرگان ادبیات و فرهنگ در کانون
"مرکز تهیه نوار و صفحه برای کودکان و نوجوانان" در سال ۵۰ به همت احمدرضا احمدی راهاندازی شد و اندکی بعد مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون نیز کار خود را آغاز کرد.
در "مرکز تهیه نوار ..."، در کنار گردآوری مجموعهای از شعرخوانی شاعران مطرح معاصر آثاری تولید شد که کودکان و نوجوانان از طریق آن امکان مییافتند با موسیقی جهان و موسیقی سنتی و محلی ایران آشنا شوند.
در دوران فعالیت کانون پیش از انقلاب ۵۷، جنبههای ایدئولوژیک، تبلیغی و حکومتی، اگر هم وجود داشت بسیار کمرنگ بود.
این ویژگی راه همکاری معتبرترین و شاخصترین هنرمندان معاصر با کانون را هموار میکرد و کیفیت آثار تهیه شده در این مجموعه را همطراز بهترین نمونههای ادبیات و فرهنگ زمانه قرار میداد.
در میان کسانی که آثارشان به وسیله کانون منتشر شده یا به سفارش این نهاد اثری ارائه کردهاند نام افرادی به چشم میخورد که همان زمان نیز به عنوان هنرمندان منتقد و معترض حکومت شناخته میشدند.
صمد بهرنگی، غلامحسین ساعدی، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث، داریوش آشوری، سیروس طاهباز، احمد شاملو، محمود مشرف تهرانی، هوشنگ ابتهاج، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی و دهها نویسنده و هنرمند سرشناس دیگر از همکاران کانون بودهاند.
بیشتر بخوانید: دستگاه تفتیش عقاید یا ماشین سرکوب دگراندیشی
معیار تازه در کیفیت صنعت نشر
سال ۴۹ مرکز سینمایی کانون تاسیس شد و نورالدین زرینکلک که از پایهگذاران کانون بود بخش انیمیشین آن را راهاندازی کرد. گرافیستها و طراحان صاحب نامی چون مرتضی ممیز، فرشید مثقالی، پرویز کلانتری، بهمن دادخواه و علی اکبر صادقی با این بخش همکاری کردهاند.
تا انقلاب ۵۷ در این مرکز بیش از صد فیلم سینمایی کوتاه و بلند و انیمیشن تولید شد. هنرمندانی چون بیضایی، کیارستمی و امیر نادری نخستین تجربهها خود را در همکاری با کانون پشت سر گذاشتند.
آثار سینمایی تولید شده در کانون پیش از انقلاب دهها جایزه معتبر بینالمللی را به دست آوردهاند و کتابهای انتشارات کانون در هشت سال نخست نزدیک به ۳۰ جایزه ملی و جهانی را نصیب خود کردند.
یکی از دستاوردهای مهم کانون ارائه معیارهای جدید در نشر کتاب و آثار هنری بود که سهمی غیرقابل چشمپوشی در ارتقای کیفیت این آثار در ایران داشته است.
مطابق آمار سایت رسمی کانون، در حال حاضر در این مجموعه سالی ۱۴۰ عنوان کتاب با مجموع تیراژ بیش از ۳ میلیون نسخه منتشر میشود.
بیشتر بخوانید: کاهش ۴۳ درصدی تیراژ کتاب در یک دهه
افزایش جمعیت و سقوط تیراژ کتاب
بنابر این گزارش "تولید هزاران دقیقه فیلمهای كوتاه، بلند، مستند و پویانمایی، تولید دهها عنوان نوار موسیقی، نمایش عروسكی، سرگرمیهای سازنده و اسباببازی و نرمافزارهای آموزشی رایانهای" از دیگر فعالیتهای هر ساله کانون است.
کتابهای کانون از همان ابتدا در تیراژهای چند ده هزار تایی منتشر میشد و بازنشر کتابها در این مرکز امری تقریبا عادی است. مقایسه این آمار با تیراژ کنونی کتاب بسیار تاملبرانگیز است.
جمعیت ایران در سال ۴۵ به ۲۶ میلیون نفر نمیرسید. در سال ۹۳ که جمعیت ایران سه برابر شده تیراژ متوسط کتابهای منتشر شده در ایران ۱۷۰۰ نسخه بیشتر نبوده است.
بهرهگیری از ظرفیت و توانایی بهترین هنرمندان معاصر بدون ایجاد محدودیتهای چشمگیر برای همکاری آنها، شاید یکی از برجستهترین نقاط قوت کانون و از مهمترین عوامل شکوفایی فعالیتهای فرهنگی این نهاد باشد.
بیشتر بخوانید: سرانه مطالعه و "آمارسازی ناشیانه" مسئولان جمهوری اسلامی
کانونی که قرار بود نباشد
پس از سقوط حکومت سلطنتی در ایران شماری از قدرتمندان جدید، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را یکی از نهادهای "دوران طاغوت" ارزیابی میکردند و خواستار انحلال آن بودند.
مصطفی رحماندوست در نخستین جلسهی شورای سیاستگذاری بزرگداشت پنجاهمین سالگرد تاسیس کانون که ۹ دی ۹۴ برگزار شد گفت: «همیشه با مدیران عامل کانون بعد از انقلاب این مسئله را مطرح کردهام که کانون قرار بود نباشد.»
غلامرضا امامی، نویسنده و مترجم و از همکاران و مدیران قدیمی کانون نیز در این نشست از کسانی که "در حفظ کانون سهم شایستهای داشتند" تقدیر کرد.
ظاهرا حمایتهای برخی از اعضای دولت موقت، از جمله هاشم صباغیان، معاون مهدی بازرگان در حفظ کانون موثر بوده است.
چنانکه امامی و برخی دیگر از مدیران پیشین کانون گفتهاند، پس از شکل گیری جمهوری اسلامی امور کانون را کسانی به دست گرفتند که اغلب با فعالیتهای این مجموعه بیگانه بودند.
بیشتر بخوانید: ادامه کاهش تیراژ و افزایش قیمت کتاب در سال ۹۳
دولتی و اسلامی کردن کانون
پس از مستقر شدن حکومت اسلامی، کانون از یک سازمان غیرانتفاعی به نهادی دولتی و زیر مجموعه وزارت فرهنگ و آموزش عالی، و از سال ۶۰ به عنوان سازمانی وابسته به وزارت آموزش و پرورش تبدیل شد.
گام بعدی برای استحاله کانون تغییر اساسنامه آن در اردیبهشت سال ۵۹ بود. اساسنامه جدید در "شورای انقلاب اسلامی" به تصویب رسید که تقریبا هیچ یک از اعضای آن ارتباطی با ادبیات و هنر کودکان و نوجوانان نداشتند.
در ماده هفت این اساسنامه یکی از هدفهای کانون کمک به شکوفایی استعدادهای کودکان و نوجوانان"بر اساس ارزشها و نظام تعلیم و تربیت اسلامی" تعیین شده است.
یکی دیگر از هدفهای جدید کانون که در اساسنامه قبلی وجود نداشت "کمک به توسعه و تکمیل کتابخانههای مساجد" است.
این روند در ۳۵ سال گذشته به گونهای پیش رفته که علیرضا حاجیانزاده، مدیرعامل کانون در گفتوگویی که ۲۵ مرداد ۹۴ در سایت این سازمان منتشر شد گفته است: «بنمایه تمامی فعالیتهای کانون به صورت مستقیم و غیرمستقیم دینی و مذهبی است.»
بیشتر بخوانید: انقلاب فرهنگی؛ برنامه نافرجام اسلامی کردن دانشگاهها
"مقید کردن بچهها به انجام فرایض دینی"
حاجیانزاده میگوید "مانوس شدن بچهها با قرآن و مفاهیم قرآنی، ائمه اطهار و مقید شدن بچهها به انجام فرایض دینی و رعایت اخلاق اسلامی" هدفی است که کانون به شکل مستقیم دنبال میکند.
تا سال ۵۷ اغلب اعضای هیئت مدیره، مدیرعامل و مدیران بخشهای گوناگون کانون از شناخته شدهترین هنرمندان و نویسندگان ایران بودهاند.
با تغییر اساسنامه کانون این افراد جای خود را به مدیران دولتی سپردند. مجمع عمومی از سه وزیر، یک معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان صدا و سیما تشکیل میشود که انتخاب اعضای هیئت مدیره را بر عهده دارد.
اسفند سال ۹۰ با مصوبهی هیئت دولت وقت، تعداد اعضای هیئت مدیره کانون از ۳ به ۵ نفر افزایش یافت. حجتالاسلام محمد جواد علی اکبری رئیس "مرکز رسیدگی به امور مساجد استان تهران" یکی از این پنج نفر است.
چنانچه بسیاری از مدیران پیشین کانون، از جمله امامی میگویند یکی دیگر از آفتهای کانون پس از دولتی شدن آن، توجه بیشتر به کمیت نسبت به کیفیت است.
امامی آذر ماه سال پیش در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران با اشاره به تاثیر سانسور در بیرغبتی جوانان به مطالعه از کاهش تیراژ برخی کتابها به ۵۰۰ نسخه خبر داد و گفت: «این تعداد شمارگان مایه شرم است، زیرا این تعداد کتاب از دوران چاپ سنگی عصر قاجار کمتر شده است».