هفتم اردیبهشت، قطار ابراهیم رئیسی در میانه سفر به خوزستان ترمز کرد تا رئیس دولت سیزدهم به میان کارگران نیشکر هفت تپه برود و مردمی بودن نظام را بشارت دهد. دو روز بعد، رهبر جمهوری اسلامی با جمع دستچین شدهای از کارگران ملاقات کرد تا آنها را "حیات جامعه" بنامد و از تحرکات دشمن برحذر بدارد. او در این دیدار تجمعات کارگری را مصادره به مطلوب کرد و اعتراض به حقوق معوقه یا واگذاریها را "کمک به نظام و آگاه کردن دولت" خواند. خامنهای در ترجیعبند معمول خود گفت: «در همین قضایا جامعه کارگری با دشمن مرزبندی کردند و نگذاشتند دشمن از این اعتراض سوءاستفاده کند.»
رسانهها و دستگاههای خبری دولتی و حکومتی، حضور رئیسی در هفتتپه و دیدار خامنهای با کارگران را مصادیق امید جامعه کارگری به بهبود اوضاع دانستهاند. تشکیلات دولتی خانه کارگر نیز با اطلاعیهای ستایشگرانه به سخنان خامنهای واکنش نشان داد. بیانیههای نهادهای مستقل صنفی و کارگری اما در بیان واقعیات با کسی تعارف ندارند؛ واقعیاتی چون تحمیل فلاکت، سرکوب مزدی و ناامنی شغلی برای میلیونها خانوار که زیر خط فقر دست و پا میزنند اما تسلیم حقارت نشدهاند.
رستاخیز معترضان
اعتصابی گسترده در بیش از صد کارگاه مجتمع پتروشیمی، گاز و نفت در جریان است که هوایی تازه در مطالبات جامعه کارگری و جنبش اعتراضی سراسری دمیده است. مدیرعامل سازمان منطقه ویژه اقتصادی پارس اما ادعا کرده که اعتصابی در کار نیست بلکه در در بعضی از بخشها مانند جوشکاری یا تأسیسات "ترک کار" روی داده و با پایان گرفتن مهلت قانونی فعالیت مقطعی کارگران فصلی، چهار هزار کارگر تازه جایگزین آنها میشوند. اخراج خاموش از پنجشنبه هفتم اردیبهشت شروع شده و مقام یاد شده در همصدایی با پیمانکاران، کارگران را بازیچه "افراد معاند" خوانده است.
اما شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی در اعلامیهای تاکید کرده که اعتصاب نفتگران ادامه دارد: «ما نه تنها از دو خواست فوری و سراسری خود یعنی افزایش ۷۹ درصدی حقوقها و۲۰ روز کار و ده روز استراحت کوتاه نمیآییم بلکه پیگیر دیگر مطالبات معیشتی و کاری خود هستیم و بر برچیده شدن بساط پیمانکاران مفتخور پای میفشاریم.» کارکنان پتروشیمی رازی بندر ماهشهر هم به اعتصاب نفتگران پیوستهاند و ۴۸ تشکل صنفی و گروههای دانشجویی و دانش آموزی نیز در تدارک اعتراضات وسیع در روز اول ماه مه هستند.
این همبستگی با وجود قلع و قمع سندیکاها و تشکلهای مستقل، مدیون حلقههای تبادل تجربه، سازماندهی و سازمانیابی است که در کانالهای تلگرامی کارگری متجلی میشوند.
آهستگی و پیوستگی
اگر در دهه شصت تا هفتاد، فعالیتهای کارگری پراکنده و به نوعی زیرزمینی بودند، در دهه هشتاد، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، سندیکای واحد یا سندیکای نیشکر یا اتحادیه آزاد کارگران شکل گرفتند. در دهه ۹۰ نسلی سر برآورد که نگاه و رویکردی دیگر به مطالبات صنفی داشت و فصل جدیدی در جنبش کارگری ایران رقم زد. حاکمیت اما بیکار ننشست و به سلاح همیشگی تفرقه متوسل شد. از قطع ارتباط سازماندهندگان با بدنه جنبش تا واداشتن آنها به خروج از کشور. ترمیم افتراق و شکاف بین سه نسل مدتها طول کشید اما کیفیت و عیار آگاهی و اتحاد را بالاتر برد.
بیشتر بخوانید: وقتی دولت و کارفرما دست به یکی میکنند
مطالبهگری منسجم جامعه کارگری در سال گذشته کم سابقه بوده اما تعداد تجمعات اعتراضی کمتر شدهاند. اما چگونه آن هم با وجود خیزش اعتراضی سراسری؟ علیرضا نوایی، پژوهشگر و عضو "اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران در ایران" به دویچه وله میگوید: «۱۱۳ اعتصاب کارگری در سال گذشته انجام گرفت که نسبت به سال قبلتر، ۷۰درصد کاهش داشته اما این بدان معناست که کارگران فرا گرفتهاند که چه میدهند و چه به دست میآورند. جامعه کارگری مانند سایر قشرهای اجتماعی در خیابانها بود اما در واحدهای کاری آنها پی بردهاند که در چه زمان و بر حسب چه شرایطی فراخوان اعتصاب بدهند. این تلاشی مورچهوار است. جنبش آهسته و پیوسته ادامه دارد و بیش از پیش به سازماندهی و هوشمندی برای نتیجهبخش بودن متکی میشود.»
تعمیق آگاهی و شبکهسازی
در عین حال انتظاراتی از جامعه کارگری ایران وجود دارد که بر الگوی سال ۱۳۵۷ و پیشتازی و نقش آفرینی آنها در سقوط نظام پیشین استوار است. علیرضا نوایی میگوید این برخوردی طلبکارانه با کارگران است: «مشعل اعتراض و مقاومت از سالها قبل دارد دست به دست میشود. یک بار مالباختگان آن را به دست میگیرند و یک بار بازنشستگان، یک بار کارگران، یک بار فرهنگیان یا دانشجویان... یک بار شاهد ۹۶ هستیم و بعد ۹۸ را میبینیم. اینها در کنار اعتراضات متفرقه دیگر، حلقههایی متصل به هم و موثر در یکدیگر هستند.»
در آبان ۹۸، اعتراضات کارگری به نسبت مشابه سال قبل، ۲۵درصد کمتر و کمرنگ شد. نوایی در توضیح امر میگوید، این عقبنشینی نبود بلکه مقاومت به به عرصه عمومی منتقل شده بود و کارگران اهمیت سازماندهی و به حداقل رساندن آسیبهای سرکوب را میدانند: «ما اکنون پرشمار سازماندهنده کارگری داریم که بیگدار به آب نمیزنند و به تجربه میدانند فراخوان اعتصاب و اعتراض را در کدام برهه مناسب اعلام کنند. سال ۱۳۵۷ کارگران، برای ایجاد شوراها و خواستهای خود با دانشجویان و فعالان سیاسی مشورت میکردند اما الان برعکس شده و این سازمانهای سیاسی هستند که به کارگران رجوع میکنند تا از تجربیاتشان بهره برند.»
شاید بتوان مصداق این نظر را در منشور آزادی، رفاه، برابری یافت که در آستانه اول ماه مه منتشر شده و امضای شماری از کارگران و فعالان سیاسی و فرهنگی را ذیل خود دارد. منشور چند گام جلوتر از بیانیههای مشابه یادآوری میکند که توجیه، تثبیت و پاسداری از سرمایهداری در اشکال گوناگونی صورت میگیرد که حکومت دینی تنها یکی از آنهاست و راه دستیابی جامعه به آزادی و رفاه و برابری با تکیه بر نیروی دمکراسی شورایی هموار میشود.
بیشتر بخوانید: روز جهانی کارگر؛ تحمیل حق اعتصاب به دولت و کارفرما
علیرضا نوایی میگوید یک دستاورد مبارزات کارگری، تحمیل خواست آزادی تجمع به حاکمیت بوده است: «سازماندهی کارگران پروژهای در حدود ۱۰۰ کارگاه خودش هنری است در برابر ابزار سرکوب. ارتباطهای کارگران قویتر شده و تشکل یابی را به عنوان یک اصل پذیرفتهاند، هر کجا را بستهاند راه دیگری یافتهاند.»
سرکوب امنیتی، ناامنی شغلی
در سال گذشته هزار و ۶۱۶ تجمع کارگری و صنفی در ایران برگزار شده که جلوههای شاخص آن در نیشکر هفتتپه، کشت و صنعت کارون، سازمان تامین اجتماعی و تجمعات کشاورزان در شرق اصفهان بودهاند. ۱۱۳ اعتصاب کارگری و ۳۹۵ اعتصاب صنفی فرهنگیان و بازنشستگان با فشارهای امنیتی، پرونده سازی، احضار، بازداشت، احکام حبس و شلاق برای کنشگران.
بیش از ۹۰درصد کارگران زیر تیغ قراردادهای موقت و بیکاری یک شبه هستند و اخراج خاموش ۴۰۰۰نیروی شاغل در صنعت نفت بر چنین بستری متکی است. دستگاه قضایی اما یک روز پس از دیدار هزار کارگر گزینشی با خامنهای، بیلان حمایت از طبقه کارگر را با این مدعا منتشر کرده که با اقدامات حقوقی مانع تعطیلی ۱۴۸۵ واحد تولیدی و پیشگیری از بیکاری ۲۴۲هزار کارگر در سال گذشته شده است.
حضور رئیسی در نیشکر هفت تپه، با تبلیغات گسترده در باره پشتگرمی متقابل نظام و کارگران به یکدیگر همراه بود. این همه در حالی است که خانوارهای کارگری خود را در مقابل حاکمیتی میبیند که نماینده منافع کارفرمایان است و حداقل دستمزدی را تعیین کرده که کفاف یک هفته زندگی را هم نمیدهد.
بیشتر بخوانید: مهمترین سلاح کارفرما، تفرقه کارگران است
دهها کارگر و فعال کارگری و صنفی هم اینک در زندان به سر میبرند. تشکلهای مستقل چون سندیکای واحد، نیشکر هفت تپه یا اتحادیه آزاد کارگران، جملگی در معرض انواع اتهامات و پروندهسازیها و تهدیدها قرار میگیرند محکومیت ۴۲ کارگر و فعال کارگری به ۱۶۲ ماه حبس تعزیری و ۱۲۹ ماه حبس تعلیقی، گوشهای از این فشارهاست.
سرکوب امنیتی اما جامعه کارگری را در مقاومت علیه سرکوب مزدی مصممتر میکند.
به اعتقاد علیرضا نوایی، فعال "اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران در ایران"، جنبش کارگری برای افزایش دستمزد، حقوق معوقه و امنیت شغلی از پا نخواهد نشست و با سازماندهی بیشتر به اعتراضها ادامه خواهد داد: «تجمعات گاهی کمتر میشوند اما نمیخوابند؛ آرام میشوند برای خیز بعدی زیرا جنبش کارگری ریشه و پیشینه دارد و راه خودش را میرود.»