یک دورهمی با مهران مدیری؛ نقدی بر یک شو! (بخش دوم)
۱۳۹۶ شهریور ۳, جمعهبا در نظر گرفتن «دورهمی» به عنوان یک لیتنایت تاکشو، که محصول کمدین سرشناسی به نام مهران مدیری و گروه همراهش است (نوشته پیشین را ببینید) میتوان نقاط قوت و ضعف این برنامه را در حوزه مخاطبی که «مهران مدیری» در طول سه دهه برای خود ساخته، و مهران مدیریای که «جامعه مخاطب» در طول سه دهه شناخته، بررسی کرد.
بیشتر بخوانید: نگاهی به مهران مدیری و دورهمیاش! (بخش نخست)
۱.
این شو از لحاظ اجرا یکی از ضعیفترین کارهای مهران مدیری است. شو کاپیل، که دورهمی از ساختار و محتوا تا حد دکور نیز تقلید صرفی از آن است، از نمایشهای کوتاه کمدی (sketch)، رقص و آواز و مشارکت مهمانها در نمایشها و رقص و آوازها برخوردار است، و همین جذابیت اصلی آن است.
شکی نیست که دورهمی به عنوان یک شوی ایرانی که قرار است از یکی از شبکههای رسانه ملی پخش شود، نمیتواند آزادانه بخش رقص و آواز داشته باشد اما این محدودیت مجوزی برای حذف تمام نقاط قوت اجرایی و برگزار کردن قطعات نمایشی به ضعیفترین شکل نمیشود.
حذف کامل موسیقی از یک سو و تقلیل بازیگران –عموما در هر قطعه- به سه نفر، آن هم سه نفری که حتی دیالوگهای خود را حفظ نیستند و از گوشی هدایت، و پیوسته با خندههای بیگاه از نقش خارج میشوند؛ چیزی نیست که در حد یک برنامهساز و کارگردان تازهکار باشد، چه رسد به مهران مدیری با بیش از سی سال سابقه کار.
هر چند که دورهمی از قطعات نمایشی قابل قبول تهی نیست اما ضعف آمادگی بازیگران، بازیگرانی که بعضا جزو کمدینهای پرسابقه هستند، مشهود است. وقتی قطعات نمایشی صرفا اجرای چند دیالوگ در مدت شش-هفت دقیقه هستند، چه میشد اگر بجای تعداد فعلی، دورهمی مثلا بیست بازیگر ثابت میداشت تا بازیگران دست کم وقت کافی برای تمرین و اندکی نوآوری داشته باشند؟ بازگشت به میزانسنهای تئاترهای دانشآموزی دهه فجر و تکرار دیالوگهایی که از گوشی سوفله میشوند قطعا چیزی نیست که و بر قدر و «قیمت» هیچ بازیگری بیفزاید و کسی مثل سیامک انصاری از آنها در آینده با افتخار یاد کند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
۲.
بیشک نقطه ثقل دورهمی خود مهران مدیری است که به عنوان مجری (host) شومن و استندآپکمدین در این برنامه ظاهر شده. او راحت روی صحنه میرود و با تماشاگران ارتباط برقرار میکند و با مهمانها نیز صمیمی است. قدرت بیان بالایی دارد که پشتوانه سالها گویندگی در رادیو و بازی در تئاتر و تلویزیون آن را به اوج رسانده. بعید است جز به پشتوانه شهرت و اعتبار مدیری «دورهمی» پا میگرفت یا در جایگاه کنونی میبود.
اما تمام اینها برای مخاطبان مدیری که او را نه با دیگری که با خودش مقایسه میکنند کافی نیست. گویی هیچ چیزی جز سن و سال به مهران مدیری که برنامه نسبتا مشابهی (در گفتگوی مستقیم با مخاطب) به نام «ببخشید شما...؟» را اجرا میکرد اضافه نشده؛ سهل است کاسته هم شده! گفتههایش را حفظ نیست، در آکسانگذاری اشتباه میکند و دایما دست در گوشی منتظر یادآوری و هدایت است.
در هر برنامه (همانطور که سالها قبل در گفتگویی آرزو کرده بود) به یک معضل اجتماعی میپردازد که کاریست خوب و جسورانه، اما نحوه پرداختن به آنها از حد روایتهای توصیفیای که در شبکههای اجتماعی مُد شده فراتر نمیرود.
متنهای کمدیاش – که ظاهرا جداگانه و توسط امیر وفایی نوشته میشود- جاندار نیستند و بیشتر نقل یا تقلید پیج و کانالهاییست که قرار است مخاطبش لایک بزند و بخندد و «از خنده پاره» شود.
برای نمونه: «طرف با عینک مطالعه و ریش پروفسوری دستشو زده زیر چونهاش داره فکر میکنه، این اسامی تیتراژ فیلم که توی تلویزیون بالا میرن بعدش که بالا رفتن کجا میرن؟».این قبیل توصیفات لابد خندهدار که مدیری به وفور به عنوان بخشی از استندآپکمدیهایش میگوید چیزی از قبیل «خدایا اینو شفاش نده بذار دور هم بخندیم» در انتهایش کم دارد تا کاملا شایسته و در حد گروههای تلگرامی سطح پایین جک و خنده باشد!
۳.
در اینکه برنامه دورهمی مخاطبان زیادی را جذب کرده و به همراه برنامه رامبد جوان (خندوانه و خندانندهشو) پیشتاز برنامههای طنزآمیز تلویزیون در ایران است حرفی نیست، اما به نظر میرسد مهران مدیری به اندازه رقیبش مخاطب خود را نشناخته یا به آن نزدیک نشده.
دورهمی ظاهرا در سالن چندمنظوره ستاد نیروی زمینی ارتش برگزار میشود که اصولا متعلق به نظامیان و خانواده آنهاست. چیزی که در صورت صحت نیز به خودی خود اشکال خاصی محسوب نمیشود، اما نگاهی به ترکیب حاضران، و به ویژه نوع پوشش زنان که اغلب با چادر عربی (ملی!) نشستهاند نشان میدهد حاضران نمیتوانند نماینده عموم مخاطبان مدیری باشند. این مساله به ویژه آنجا اهمیت دارد که بدانیم هر قشری مولفههای خاصی را خندهدار مییابد و در یک شوی زنده که دایما تکرار میشود، سلیقه و پسندِ تماشاچیان به شدت بر اجرا کنندگان، به خصوص اگر کمدین باشند و بخواهند خنده بگیرند، تاثیر میگذارد.
شاید به همین خاطر است که سبک بازی بازیگران گاه به شیوه بازیگران نمایشهای روحوضی نزدیک میشود و مهران مدیری از نقش شومن و استندآپکمدین خارج شده و در قالب بزرگتر و نصیحتگو ظاهر میشود.
هرچند که مخاطب اصلی دورهمی میلیونی و خارج از محل اجرا است، بسیار بعید به نظر میرسد اگر همین برنامه قرار بود در یک سالن دانشگاهی یا فرهنگسرا با مخاطبانی که ترکیب واقعی از نسل عمدتا جوان و تحصیلکرده شهرنشین ایرانی باشند اجرا شود، کجراه رفتن و شکم چرخاندن «قیمت» برای خنده گرفتن کار میکرد و ادامه مییافت!
مدیری حتی در نکات ریزتری مثل جایگاه نشستن خود میتوانست دقت بیشتری بهخرج دهد یا بعدا بر اساس بازخوردها آن را اصلاح کند. واقعیت آن است که بر خلاف مخاطب شو کاپیل که احتمالا به میز بزرگ و جایگاه برتر حساس نیست یا حتی آن را میپسندد، مخاطب ایرانی –درست یا غلط- هیچ خوش ندارد احساس کند که هنرمند به او از بالا نگاه میکند و حتی به آن واکنش منفی نشان میدهد.
این همان چیزیست که رامبد جوان با زیرکی آن را دریافته و با نشستن در میان تماشاچیان و پرهیز نسبی از لحن خطابی و بالا به پایینی که مدیری بکار میبرد، بسیاری از حساسیتها به برنامه خود که ماهیتا حساسیتزاتر از برنامه مدیریست را کاسته است.
موج راه افتادن علیه بعضی از بخشهای کوچک و گاه قابل اغماض دورهمی شاید بیش از محتوای محل اعتراض و یا تحریک رسانهای علیه آن، ریشه در دلخوری مخاطبان از میز بزرگ مدیریتی، شیوه قدم زدن و نگاه و لحن اندرزگویانه مدیری باشد که خود را جای دیگر نشان میدهد! متهم شدن مدیری به داشتن نگاهی جنسیتزده و گاه ضد زن هم اغلب در همان برنامههایی بروز میکند که زنان و مردان حاضر او را تشویق میکنند؛ زنان و مردانی که مخاطب اصلی مدیری و نماینده قشر متوسط جامعه جوان و تحصیلکرده ایرانی نیستند و طبعا نمیتوانند با واکنشهای آنی خود، پالس و واکنش مناسب به هنرمندان مجری بفرستند.
۴.
تاکشو همانطور که از نامش پیداست بر گفتگو استوار است. در واقع داشتن مهمان و گفتگو با او، بخش اصلی برنامه است و بدون آن معنا ندارد (در حالیکه بدون قطعه نمایشی باز هم چنین شوهایی لطمه نمیبینند). به همین خاطر در تاکشوها انرژی زیادی برای دعوت از مهمانهای مهم و سرشناس و خلاقیت در اجرای برنامه با آنهاست.
جیمی فالن در یکی ازبرنامههای طنزآمیزش رییسجمهور وقت آمریکا باراک اباما را دعوت کرد که نفس حضور او به اندازه کافی مخاطبپسند و تحسینبرانگیز بود، اما در آن برنامه اوباما در جایگاه مهمان ننشست تا صرفا به سوالات جیمی فالن پاسخ دهد بلکه با یکدیگر ترانهطنزآمیز بسیار خوشمزه و ظریفی را اجرا کردند که مشخص بود مدت زیادی برای آمادهسازی آن تمرین شده است.
بعید به نظر میرسد مهران مدیری از جیمیفالن مشغولیت بیشتری داشته باشد یا هیچکدام از مهمانهایش به آن درجه از اهمیت و دسترسناپذیری باشند، سهل است بسیاری از آنها بازیگرانی هستند که سابقه کار به خود مدیری را دارند.
اما در بخش مهمانها در دورهمی کمتر نشانی از خلاقیت یا زحمت برای اجرا دیده میشود. فارغ از اینکه بعضی از مهمانهای این برنامه اصولا شهرت یا اهمیت چندانی ندارند که تماشای گفتگو با آنها جذابیت خاصی داشته باشد، شیوه اجرای گفتگو نیز ضعیف است. مدیری از مهمانها سوالهایی کلیشهای و تکراری (مثلا: تا حالا عاشق شدهاید؟) میپرسد و بهجای هدایت گفتگوشونده در جهت فشردهتر گفتگو، خودش آن را کش میدهد. کسی که در «ساعت خوش» آنقدر نوآور و ساختارشکن ظاهر شد حالا به سبک گفتگوی تلویزیونی پنجاه سال پیش، ابتدا از مهمان میخواهد که «اگر سلام و احوالپرسی هست» بفرماید و بعد با ریتمی کُند نیم ساعت با مهمان گپ میزند! این درحالیست که در نمونههای موفق نایتشوها، و به خصوص شوی کاپیل (الگوی مستقیم دورهمی) مهمانها معمولا در قطعهای نمایشی که مناسب با آن شخص طراحی و تمرین شده، با سایرین به اجرا میپردازند و همه یا بخشی از حضور و گفتگو با آنها «اجرایی» است.
۵.
حجم عظیم آگهیهای تبلیغاتی در برنامههای مدیری، حتی نسبت به آثار مشابه در همین ژانر، همواره محل پرسش بوده اما کمتر پاسخی یافته است. مخاطب مدیری، به ویژه وقتی در رسانهای او را دنبال میکند که عمومی محسوب شده و هزینههای آن از جیب مردم تامین میشود، حق دارد بپرسد چرا حتی در مقایسه با سایر کمدیسازان مطرح، مثلا رضا عطاران، نام مدیری است که با تبلیغات بازرگانیِ مستقیم پیوند خورده؟
دیگر آنکه، حتی به فرض ناچار بودن از تبلیغات محتوایی و مستقیم، چرا این کار اینقدر زمخت و بد انجام میشود؟ در باغ مظفر، ساخته دیگر مهران مدیری نیز تبلیغات در متن برنامه حضور داشتند اما دست کم با اندکی خلاقیت و گاه حتی در خدمت موقعیت کمیک. آیا مدیری و نویسندگانش از این قدر خلاقیت هنری هم بیبهرهاند که با چند شوخی، یا دست کم مقدمهچینی برای اسپانسر برنامه تبلیغ کنند؟ و مدیری حتما باید با قطع ناگهانی خودش آگهی اجرا کند؟!
********
یادآوری نکات و نقدهای فوق به معنای چشم بستن بر نقاط قوت برنامه دورهمی، مهران مدیری و دستاندرکاران این برنامه نیست. واقعیت این است که دورهمی اکنون یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیونی ایران است و همین خود یک موفقیت برای سازندگان برنامهای طنزآمیز در کشوریست که طنز و کمدی در آن با محدودیتهای فراوانی روبروست.
از یک سو حکومت و رسانهای حکومتی که در آن از میان «سکس، دین و سیاست»، یعنی سه قلمرو وسیع طنزپردازی، به دو تا به هیچ عنوان نمیتوان نزدیک شد و سومی، یعنی سیاست هم بسیار خطرخیز است.
فراموش نباید کرد که نه فقط «اونا» بلکه مردمی هم که ظاهرا سخت طرفدار آزادی و مخالف «اونا» هستند با کوچکترین اشتباهی آمادگی نابود کردن هر طنزپردازی را دارند.
خاطره تلخ گفتن یک namana از زبان سوسکی که مانا نیستانی در ضمیمه روزنامه ایران کشیده و تاوانی که هنوز این کاریکاتوریست برجسته ایرانی بهخاطر آن میدهد، و دهها نمونه از این دست، هنوز تازهاند. در این خصوص انصاف آن است که نه فقط حکومتگران و دولتمندان، که بخشی از جامعه که با کمتحملی و پرخاشگری، کوچکترین نقدی بر خود یا جریان سیاسی دلخواهش را تحمل نمیکند نیز نقد شود.
وقتی مهران مدیری در دورهمی چند جملهای در ستایش شجاعت و نکوهش سازشکاری زد، و در واقع درباره مسئولیتپذیری بود، با خط دهی رسانههای اصولگرا به «انتقاد از تیم مذاکرهکننده هستهای» تعبیر شد و پیآمد آن حملههای شدید و دامنهدار به مدیری بود. در چنین فضایی چگونه میتوان از هنرمندی مثل مدیری انتظار داشت سطح نقد را بالاتر ببرد؟
با اینحال مهران مدیری دستکم در محدوده نقد اجتماعی و فرهنگی دورهمی را در سطح خوبی نگاه داشته است و تلنگرهایی مانند وندالیسم در فضای مجازی، توهم شهرت و توطئه، و عدم توانایی مخاطبان برای روخوانی ادبیات کلاسیک فارسی، بیشک جزو نقاط ارزشمند دورهمی است.
[مسئولیت محتوای مطلب برعهده نویسنده است.]