نسلکشی سینتیها و روماها؛ واقعیتی که سالها انکار میشد
اقلیت قومی سینتی و روما ۶۰۰ سال است که در اروپا زندگی میکند. مردم این اقوام در آلمان نازی عقیم یا به صورت سیستماتیک نابود میشدند. درباره آزار و اذیت آنها حتی چند دهه بعد از سقوط نازیها ابراز تردید میشد.
در خدمت مردم و میهن
بسیاری از سینتیهای آلمان نه تنها در جنگ جهانی اول، بلکه پس از ۱۹۳۹ (جنگ جهانی دوم) هم در ارتش خدمت میکردند. در سال ۱۹۴۱ "در راستای سیاستهای نژادی" دستور "اخراج کولیها و دورگههای کولی از خدمت فعال" صادر شد. در ادامه آلفونس لامپرت و همسرش، الزه به اردوگاه کار اجباری آشویتس منتقل شدند؛ جایی که هر دو آنها جان خود را از دست دادند.
اندازهگیری و ثبت به دست نژادپژوهان
پرستار اِوا یوستین زبان روماها را فراگرفت تا اعتماد این اقلیت قومی را جلب کند. او به دستور روبرت ریتر، یکی از به اصطلاح "پژوهشگران نژاد" در زمان ناسیونال-سوسیالیستها (نازیها) به گوشه و کنار آلمان سفر میکرد تا "کولیها" و "دورگههای کولی" را بیابد و هویت آنها را ثبت کند. این فهرستها مرجع نسلکشی شدند. برای تهیه چنین فهرستهایی روابط فامیلی و اطلاعات ثبتشده در دفاتر کلیساها بررسی میشدند.
منزوی و فاقد حقوق
بسیاری از خانوادههای سینتی و روما از سالهای پایانی دهه ۱۹۳۰ در اردوگاههایی دربسته نگهداری میشدند؛ پشت سیم خاردار با نگهبانانی که سگ به همراه داشتند. تصویر، یکی از این اردوگاهها در "راوِنزبورگ" در جنوب غربی آلمان را نشان میدهد. هیچ کس حق خروج از محل را نداشت. حیوانات خانگی آنها را میکشتند و ساکنان را به کار اجباری وادار میکردند. بسیاری از ساکنان اردوگاهها را هم با زور عقیم میکردند.
انتقال در انظار عمومی
در مه ۱۹۴۰ خانودههای سینتی و روما از جنوب غربی آلمان در برابر دیدگان همه به ایستگاه راهآهن شهر "آسپِرگ" (در شمال اشتوتگارت) آورده و از آنجا به لهستان منتقل شدند. لهستان در آن زمان در اشغال نازیها بود. در گزارش اداره جنایی آمده است: «انتقال بدون اختلال انجام شد.» این سفر برای بسیاری از مسافران سفر مرگ بود؛ مرگ در اردوگاههای کار اجباری یا در گتوهای یهودیان.
از نیمکت مدرسه به جهنم آشویتس
کارل کلینگ در عکسی از دانشآموزان مدرسهای در شهر کارلسروهه – سالهای پایانی دهه ۱۹۳۰. او در بهار ۱۹۴۳ از کلاس بیرون کشیده و به "اردوگاه کولیها" در اردوگاه کار اجباری آشویتس منتقل شد. کلینگ از قربانیان نسلکشی در این اردوگاه است. جان به در بردگان میگویند حتی پیش از انتقال به اردوگاههای مرگ هم در مدرسه منزوی بودند و گاه حتی اجازه شرکت در کلاس درس را نداشتند.
مسئولیت یک شهردار
شهردار "هربولتسهایم" (جنوب غربی آلمان، در نزدیکی مرز فرانسه) در سال ۱۹۴۲ خواستار "انتقال" خانوادهای سینتی شد. از ۱۶ عضو خانواده که به آشویتس برده شدند، دو تن زنده بیرون آمدند. ۶۰ سال بعد شهردار دیگری ابعاد ماجرا را به صورت کامل روشن کرد. از آن زمان یاد این خانواده در شهر گرامی داشته میشود. شهردار جدید گفته بود، متوجه شده که یک شهردار در قبال زندگی شهروندان چه مسئولیت سنگینی بر عهده دارد.
قتل و تعقیب در سراسر اروپا
هر جا آلمان نازی حضور داشت، اقلیتها در امان نبودند. سینتیها و روماها در "اردوگاههای کولیها" یا به همراه یهودیان در گتوها حبس میشدند یا به "اردوگاههای مرگ" فرستاده میشدند که عاقبتشان عموما مرگ بود. برآورد میشود که در آن زمان تا ۵۰۰ هزار تن به ضرب گلوله، با گاز سمی، در پی گرسنگی، به دلیل بیماری، در پی آزمایشهای پزشکی یا اقدامات خشونتآمیز دیگر جان خود را از دست داده باشند.
دروغی بر سردر
هوگو هولنراینر هنگامی که در سال ۱۹۴۳ مانند هزاران تن دیگر به همراه خانواده در واگنهای حمل دام به آشویتس منتقل شد، با خود میگفت: "میتوانم کار کنم". او بعدها گفته بود که عبارت "کار رهاییبخش است" که بر سردر آشویتس نوشته شده بود، در نگاه اول امیدبخش بود. هولنراینر میخواست به پدرش کمک کند تا «بعد دوباره آزاد» شوند. تقریبا از هر ۱۰ نفری که به آشویتس منتقل شدند، در نهایت فقط یک نفر زنده ماند.
دیوار سیاه
اسامی ۵۴ سینتی و روما که در سال ۱۹۴۳ در برابر دیوار سیاه به دست سربازان اِساِس اعدام شدند، مشخص است. محل اعدام در محوطه آشویتس بین بلوک ۱۰ و ۱۱ قرار دارد. برخی از این ۵۴ تن نوجوان بودند. سوزانه ویلمز در کتاب خود، "آشویتس. داستان اردوگاه مرگ"، مینویسد: «یوهان بِچکِر را در ۲۹ ژوئیه ۱۹۴۳، در سالروز شانزده سالگیاش کشتند.»
"محوطه مملو از جسد بود"
الیزابت گوتنبرگر به یاد میآورد: «در چهاردیواری لخت و عوری که شاید برای ۲۰۰ نفر جا داشت، معمولا ۸۰۰ نفر یا بیشتر نگهداری میشدند. جهنم که میگویند، آنجا بود». در "اردوگاه کولیها" در آشویتس ۴۰ دستگاه از این سولهها وجود داشت؛ یک سوله توالت هم برای همه. فرانتس روزنباخ که در آن زمان ۱۵ سال داشت و برای کار به آشویتس منتقل شده بود، به خاطر دارد: «خیابانهای اردوگاه مملو از جسد بود».
"سر یک جسد (کودکی ۱۲ ساله)"
یوزف مِنگِله، از پزشکان اِساِس در "اردوگاه کولیها" در آشویتس بود. او و همکارانش اعضای بدن کودکان را قطع میکردند، به آنها ویروس و باکتری تزریق میکردند، روی دوقلوها آزمایش میکردند و با تزریق به قلبشان آنها را میکشتند. منگله در کنار گزارش کار، گاه اعضای بدن افراد مورد آزمایش را هم به برلین میفرستاد. او طبق این سند در ژوئن ۱۹۴۴ سر پسری ۱۲ ساله را فرستاده است. منگله هرگز دادگاهی نشد.
خاکستر قربانیان
زندانیان اردوگاههای کار اجباری باید گرسنگی، تشنگی، سرما، بیماری و خشونت را تحمل میکردند. کودکان و سالمندان زودتر از دیگران از بین میرفتند؛ پایان کار بیماران اتاق گاز بود؛ اجساد هم سوزانده میشدند. حاضران در "اردوگاه کولیها" آشویتس میتوانستند دود مردهسوزخانهها را ببینند و بوی آن را استشمام کنند. خاکستر قربانیان نیز در تالابها یا دریاچههای کوچکی مانند آنچه در تصویر میبینید، ریخته میشد.
رهایی – دیرهنگام برای سینتیها و روماها
هنگامی که سربازان "ارتش سرخ" شوروی سابق ۲۷ ژانویه ۱۹۴۵ به آشویتس رسیدند، با کودکان هم روبهرو شدند. برای نجات سینتیها و روماها دیر شده بود. ۶ ماه پیش از آن (۳ اوت ۱۹۴۴) هر کس در "اردوگاه کولیها" باقی مانده بود، روانه اتاقهای گاز شده بود. روز پس از این کشتار دو کودک گریهکنان از اردوگاه خارج شدند. طبق اسناد، آنها هم "با تأخیر" به دست مرگ سپرده شدند.
تحت تعقیب به خاطر نژاد
برای بازماندگان کشتار اردوگاههای کار اجباری گواهی صادر میشد. این گواهی مشخص میکرد که افراد به دلیل نژادشان تحت تعقیب بودهاند یا در اردوگاهها به سر میبردند. بعدها به بسیاری از سینتیها و روماها با کنایه گفته میشد که به دلیل مجرمبودن تحت تعقیب بودهاند. به همین دلیل تقاضای خسارتشان رد میشد. هیلدگارد راینهارت (دارنده گواهی بالا) سه دختر خود را در آشویتس از دست داد.
اعتصاب غذا در اعتراض به اتهامزنی
نمایندگان سینتیها و روماها به هر دری زدند، بسته بود. در آغاز دهه ۱۹۸۰ جمعی از بازماندگان اردوگاههای کار اجباری در محوطه اردوگاه داخاو در جنوب آلمان اعتصاب غذا کردند. آنها به اتهامزنی به اقلیتها و انکار تعقیبشان از سوی رژیم نازی اعتراض میکردند. در سال ۱۹۸۲ هلموت اشمیت، صدراعظم وقت آلمان، به صورت رسمی تأیید کرد که سینتیها و روماها قربانی نسلکشی نازیها بودهاند.
یادوارهای در برلین
در سال ۲۰۱۲ در پارک "تیِر گارتن" برلین در نزدیکی ساختمان پارلمان سراسری (بوندستاگ) مکانی برای گرامیداشت یاد قربانیان سینتی و روما رژیم ناسیونال-سوسیالیست (نازی) ایجاد شد. نهادهای مختلف بهویژه در روز جهانی روماها (۸ آوریل) به مقابله با آزار و اذیت این اقلیت قومی دعوت میکنند؛ آزار و اذیتی که هنوز هم در آلمان و اروپا پایان نیافته است.